چگونگی غسل و تدفین امام رضا (ع) به روایت اباصلت

A

arax2015

کاربر تالار
کاربر تالار
با توجه به اینکه گزارشهای گوناگونی از تاریخ دقیق شهادت حضرت رضا (ع) در دست است، اما بنا نقل متون تاریخی درباره روز و ماه و سال شهادت حضرت، مشهورتر آن است که این امام همام در روز جمعه، آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری به شهادت رسیده، در حالی که ۵۵ سال از عمر مبارک امام سپری شده بود.

مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا (ع) را از مدینه به مرو آورده و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، زمانی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا (ع) مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام رضا (ع) در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست.

بر این اساس درباره چگونگی غسل و تدفین پیکر پاکِ این امام همام اباصلت هروی می گويد: چون حضرت رضا (ع) به شهادت رسيد، امام جواد (ع) به من فرمود: برخيز و از داخل خانه آب و تخت را بياور تا بر روي آن بدن مطهر پدرم را غسل دهم.
عرض كردم: مولاي من! در خانه آب و تخت نيست.
دوباره فرمود: به اندروني برو و آنچه را دستور دادم بياور.
من وارد شدم و با كمال بهت و ناباوري در آنجا آب و تخت را آماده ديدم. پس آنها را نزد حضرت آوردم و دامنم را بالا زدم تا آن جناب را در غسل دادن ياري دهم.
امام جواد (ع) فرمود: نيازي به تو نيست، از اينجا كنار برو! كساني هستند كه مرا در غسل دادن ياري مي‌كنند.
من كنار رفتم تا آنكه امام جواد (ع) از غسل پدر فارغ گشت، آنگاه به من فرمود: به اندرون خانه برو و زنبيلي را كه در آن كفن و حنوط پدرم در آن است بياور.
پس داخل شدم و در آنجا زنبيلي را يافتم كه كفن و كافور داخل آن بود و هرگز قبلا آن را نديده بودم. زنبيل را برداشته و نزد حضرت آوردم. امام جواد (ع) بدن را حنوط و كفن كرد و آنگاه بر جنازه پدر نماز خواند و سپس فرمود: برو و تابوت را بياور.
گفتم: تابوت شكسته است، آيا آن را براي اصلاح نزد نجار ببرم؟
امام جواد (ع) فرمود: برو از درون خانه تابوتي را كه مهياست بياور.
رفتم و ناگاه تابوتي در آنجا ديدم كه قبلا نديده بودم، پس آن را آوردم. حضرت جواد (ع) جنازه‌ي پدر را در ميان آن نهاد و دو ركعت نماز بجا آورد، هنوز از نماز فارغ نگشته بود كه تابوت به قدرت خدا از زمين جدا گشت و سقف خانه شكافته شد و تابوت به جانب آسمان پرواز كرد تا آنجا كه از نظرها غايب شد.
چون نماز حضرت به پايان رسيد با اضطراب گفتم: يابن رسول الله! اگر هم اكنون مأمون بيايد و بدن آن حضرت را از من بخواهد چه كنم؟
امام جواد (ع) فرمود: آرام باش كه بزودي مراجعت خواهد كرد. اي اباصلت! بدان كه اگر پيغمبري در مشرق رحلت نمايد و وصي او در مغرب وفات كند البته حق تعالي اجساد مطهر و ارواح منور ايشان را در اعلي عليين با يكديگر جمع مي‌نمايد. حضرت در اين سخن بود كه بار ديگر سقف شكافته شد و تابوت پايين آمد. آنگاه امام جواد (ع) بدن پدر را از تابوت برگرفت و در بستر مرگ خوابانيد به گونه‌اي كه گويا او را غسل
نداده ‌اند و كفن نكرده‌اند. پس فرمود: اكنون در خانه را باز كن تا مأمون داخل شود.
اباصلت گويد: همين كه در خانه را باز كردم مأمون را ديدم كه با اطرافيانش بر در خانه ايستاده‌اند و قصد ورود دارند. پس مأمون با گريه و زاري وارد شد و دستور داد تا جنازه را براي دفن حركت دهند.

اباصلت هروي در ادامه نقل کرده است: امام رضا (ع) پيش از شهادت خود به من فرمود: اي اباصلت به طرف بقعه و مدفن هارون ‌الرشيد برو و از طرف راست و چپ و بالا و پايين قبر او يك كف خاك بياور.
من رفتم و از جاهاي مختلف قبر هارون خاك‌هاي متعدد به حضورش آوردم بدون آنكه مشخص كنم كدام خاك از كدام قسمت است. پس حضرت يك قسمت از خاك‌ها را برداشت و زير و رو كرد و بویيد و بر زمين ريخت، آنگاه فرمود: اين خاك مربوط به طرف در بقعه است، مامون مي‌خواهد كه قبر پدر خود را قبله‌ قبر من قرار دهد و مرا پشت سر او دفن نمايد ولي سنگي پيدا خواهد شد كه اگر تمام كلنگ هاي خراسان را بياورند، آن سنگ كنده نمي‌شود. سپس درباره‌ي خاك‌هاي پايين و بالاي سر هم همين را فرمود؛ آنگاه بیان داشتند: خاك سمت قبله را به من بده كه تربت من است. در آنجا براي من قبر حفر مي‌كنند، به آنها بگو: «به اندازه‌ هفت وجب قبر را حفر كنند و گودالي را وسط قبر حفر كنند» وقتي چنين كردند، رطوبتي بالاي سر مي‌بيني، دعايي به تو تعليم مي‌دهم، آنرا بخوان تا به قدرت خدا آب شروع به جوشش كند و لحد پر از آب شود، آنگاه ماهيهاي ريزي در آب خواهي ديد، از ناني كه به تو مي‌دهم ريز كن و براي آنها بريز، آنها نان را مي‌خورند، پس از آن ماهي بزرگي پديد مي‌آيد و تمام ماهيهاي ريز را مي‌خورد و سپس ناپديد مي‌شود، چون ماهي بزرگ غائب شد، دست بر آب بگذار و دعايي كه تعليمت مي‌دهم، بخوان، آب تماما فرو مي‌رود و اين كار را جز در حضور مأمون انجام مده.
اباصلت گويد: پس از شهادت امام رضا (ع) به دستوراتش عمل كردم و هر چه فرموده بود نيز به وقوع پيوست. مأمون چون اين جريان شگفت را ديد گفت: پيوسته اما رضا (ع) در حال حيات، كرامات و عجايب را به ما نشان مي‌داد و اكنون نيز پس از مرگش عجايب را به ما نشان داد!

منابع:

1-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 50: 49، 52.

2-حسيني قمي، كرامات و مقامات عرفاني امام رضا(ع): 74، 80-82.
 
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا