Niloofar
کاربر تالار
کاربر تالار
با سلام؛ شما در حال مشاهده ی موضوع دردسرهای شروری که عاشق شد هستید
به نقل از جام جم :
به گزارش جام جم، هفته گذشته دختر نوجوانی همراه والدینش به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران رفت و با اعلام شکایتی گفت: یک روز وقتی از مدرسه به خانه می آمدم، پسر جوانی که در همسایگی ما زندگی می کند، راهم را سد کرد و مدعی شد به من علاقه دارد و باید با او ازدواج کنم. پسر خواستگار تهدید کرد اگر با او ازدواج نکنم، روی صورتم اسید می پاشد. موضوع را به خانواده ام گفتم و قرار شد اجازه دهیم او به خواستگاری من بیاید و بعد به بهانه ای مخالفت کنیم.
وی ادامه داد: آنها به خواستگاری آمده و ما جواب رد دادیم، اما او دست بردار نبود و هر روز مزاحم من و اعضای خانواده ام می شد. خانواده ام پس از تحقیقات متوجه شدند این جوان فردی سابقه دار بوده و چند بار به اتهام سرقت، مزاحمت و زورگیری زندانی و چندی قبل آزاد شده است. سرانجام از او در کلانتری محل شکایت کردیم که در آنجا تعهد داد دست از مزاحمت هایش بردارد.
دو روز پیش در خانه تنها بودم که زنگ به صدا درآمد و وقتی در را باز کردم، با پسر شرور روبه رو شدم که با تهدید چاقو وارد خانه شد. او قصد داشت مرا بکشد که شروع به داد و فریاد کردم و با گلدان ضربه ای به سرش زدم و او از ترس فرار کرد.
با ثبت اظهارات دختر نوجوان و والدینش ، بازپرس اسماعیل برجسته دستور قضایی لازم برای دستگیری متهم فراری را صادر کرد و او در ادامه تجسس های پلیسی زمانی که قصد داشت دوباره وارد خانه شاکی شود، دستگیر شد.
متهم با انتقال به کلانتری، در بازجویی به جرایمش اعتراف کرد و گفت: من عاشق دختر نوجوان شده و می خواستم با او ازدواج کنم، اما وی و خانواده اش با پی بردن به این که من سابقه دار هستم، با این ازدواج مخالفت کردند و از آن زمان مزاحمت هایم برای دختر نوجوان و خانواده اش شروع شد. من فقط می خواستم آنها را راضی به ازدواج کنم.
متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد.
70
به نقل از جام جم :
به گزارش جام جم، هفته گذشته دختر نوجوانی همراه والدینش به دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار در غرب استان تهران رفت و با اعلام شکایتی گفت: یک روز وقتی از مدرسه به خانه می آمدم، پسر جوانی که در همسایگی ما زندگی می کند، راهم را سد کرد و مدعی شد به من علاقه دارد و باید با او ازدواج کنم. پسر خواستگار تهدید کرد اگر با او ازدواج نکنم، روی صورتم اسید می پاشد. موضوع را به خانواده ام گفتم و قرار شد اجازه دهیم او به خواستگاری من بیاید و بعد به بهانه ای مخالفت کنیم.
وی ادامه داد: آنها به خواستگاری آمده و ما جواب رد دادیم، اما او دست بردار نبود و هر روز مزاحم من و اعضای خانواده ام می شد. خانواده ام پس از تحقیقات متوجه شدند این جوان فردی سابقه دار بوده و چند بار به اتهام سرقت، مزاحمت و زورگیری زندانی و چندی قبل آزاد شده است. سرانجام از او در کلانتری محل شکایت کردیم که در آنجا تعهد داد دست از مزاحمت هایش بردارد.
دو روز پیش در خانه تنها بودم که زنگ به صدا درآمد و وقتی در را باز کردم، با پسر شرور روبه رو شدم که با تهدید چاقو وارد خانه شد. او قصد داشت مرا بکشد که شروع به داد و فریاد کردم و با گلدان ضربه ای به سرش زدم و او از ترس فرار کرد.
با ثبت اظهارات دختر نوجوان و والدینش ، بازپرس اسماعیل برجسته دستور قضایی لازم برای دستگیری متهم فراری را صادر کرد و او در ادامه تجسس های پلیسی زمانی که قصد داشت دوباره وارد خانه شاکی شود، دستگیر شد.
متهم با انتقال به کلانتری، در بازجویی به جرایمش اعتراف کرد و گفت: من عاشق دختر نوجوان شده و می خواستم با او ازدواج کنم، اما وی و خانواده اش با پی بردن به این که من سابقه دار هستم، با این ازدواج مخالفت کردند و از آن زمان مزاحمت هایم برای دختر نوجوان و خانواده اش شروع شد. من فقط می خواستم آنها را راضی به ازدواج کنم.
متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد.
70