M
msadegh
کاربر تالار
کاربر تالار
Banned
رابطه عرفان وحکومت در اندیشه امام خمینی
مقصود رنجبر
مقاله، تحلیلی از تأثیر گذاری ابعاد عرفانی امام خمینی بر سلوک و سیرۀ سیاسی او می باشد. از دیدگاه و نویسنده کلیه نظریات سیاسی امام، و نیز عمل و سیرۀ رفتاری او در این عرصه و انقلاب را باید در پرتو بینشهای عرفانی وی تفسیر کرد و بر اساس آن، به داوری پرداخت. به باور او اگر سهم دیدگاههای سیاسی امام به طور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد، معلوم خواهد شد که این دیدگاهها عموما برخاسته از صبغه عرفانی اوست و امام از دریچه عرفان به سیاست می نگریسته است.
نویسنده در ادامه، با بیان این نکته که عرفان مقوله ای فردی و درونی است که به ظاهر هیچ نسبتی با سیاست ندارد و کاملا با آن بیگانه است، در صدد توجیه عمل سیاسی امام برآمده و نتیجه گرفته است امام، تنها عارفی بود که توانست دنیای عرفان و سیاست را با هم جمع کرده و میان آن دو رابطه برقرار کند. از دیدگاه امام وقتی «عالم محضر خداست» دیگر فرق نمی کند که این عالَم، عالَم سیاست باشد یا عالَم عرفان، و بنابراین عرفان در متن سیاست هم راه پیدا می کند، آن چنان که سیاست هم رنگ عرفانی به خود می گیرد و سلوک در آن نوعی سلوک عرفانی به حساب می آید.
نویسنده معتقد است که نظریۀ ولایت فقیه ارایه شده از سوی امام نیز منبعث از دیدگاه عرفانی ایشان نسبت به این مسأله است و تحلیل فقهی آن چندان مقرون به صواب نیست.
مقصود رنجبر
مقاله، تحلیلی از تأثیر گذاری ابعاد عرفانی امام خمینی بر سلوک و سیرۀ سیاسی او می باشد. از دیدگاه و نویسنده کلیه نظریات سیاسی امام، و نیز عمل و سیرۀ رفتاری او در این عرصه و انقلاب را باید در پرتو بینشهای عرفانی وی تفسیر کرد و بر اساس آن، به داوری پرداخت. به باور او اگر سهم دیدگاههای سیاسی امام به طور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد، معلوم خواهد شد که این دیدگاهها عموما برخاسته از صبغه عرفانی اوست و امام از دریچه عرفان به سیاست می نگریسته است.
نویسنده در ادامه، با بیان این نکته که عرفان مقوله ای فردی و درونی است که به ظاهر هیچ نسبتی با سیاست ندارد و کاملا با آن بیگانه است، در صدد توجیه عمل سیاسی امام برآمده و نتیجه گرفته است امام، تنها عارفی بود که توانست دنیای عرفان و سیاست را با هم جمع کرده و میان آن دو رابطه برقرار کند. از دیدگاه امام وقتی «عالم محضر خداست» دیگر فرق نمی کند که این عالَم، عالَم سیاست باشد یا عالَم عرفان، و بنابراین عرفان در متن سیاست هم راه پیدا می کند، آن چنان که سیاست هم رنگ عرفانی به خود می گیرد و سلوک در آن نوعی سلوک عرفانی به حساب می آید.
نویسنده معتقد است که نظریۀ ولایت فقیه ارایه شده از سوی امام نیز منبعث از دیدگاه عرفانی ایشان نسبت به این مسأله است و تحلیل فقهی آن چندان مقرون به صواب نیست.
آخرین ویرایش توسط مدیر: