M.Bagheri
مدیر کل تالار
مدیریت کل تالار
متن آهنگ قهوه ی قجری با صدای محسن چاووشی :
گاهی بهانه ی هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضیم به هرچه تو میخواهی
ترجیح میدهی چه کسی باشم
من خام بودم و تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبری تو میخواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خوانه ی من چینی است
دار و ندارم آنچه کی میبینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزیینی است
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چشم برادرهام
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یک بار که آمدی مارا
مهمان به قهوه ی قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که میبینی است
من عاشق تویی شده بودم که
تنها تنها تنها تنها تنها تنها ...
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که میبینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزیینی است
از هر شب بدون تو بیذارم
از وهم ها این همه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست
من حدس میزنم که جنون دارم
من حدس میزنم که جنون ...
این آهنگ از آلبوم پاروی بی قایق می باشد
قهوه ی قجری چیست ؟ گاهی بهانه ی هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضیم به هرچه تو میخواهی
ترجیح میدهی چه کسی باشم
من خام بودم و تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبری تو میخواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خوانه ی من چینی است
دار و ندارم آنچه کی میبینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزیینی است
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چشم برادرهام
خود را درون چاه می اندازم
من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یک بار که آمدی مارا
مهمان به قهوه ی قجری کردی
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که میبینی است
من عاشق تویی شده بودم که
تنها تنها تنها تنها تنها تنها ...
دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که میبینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزیینی است
از هر شب بدون تو بیذارم
از وهم ها این همه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست
من حدس میزنم که جنون دارم
من حدس میزنم که جنون ...
این آهنگ از آلبوم پاروی بی قایق می باشد
قهوه قجری اشاره به سیاستهای مرگبار شاهان قاجار و حذف رقبا با قهوه مسموم دارد. این کلمه مرکب امروزه تبدیل به استعاره و مثل شده است.
شاهان و امیران عصر قاجار به ویژه ناصرالدین شاه و پسر او ظل السلطان (حاکم اصفهان) برای از سر راه برداشتن افراد بانفود به ایشان قهوه آلوده به سیانور خورانده و به اصطلاح اعدام محفلی میکردند. کسی که قهوه آلوده به سیانور را میآشامید دچار تنگی نفس و پس از چند دقیقه دچار ایست قلبی میشد. اگر کسی با علم به قصد، داوطلبانه قهوه را نمینوشید آن را به زور به او می خوراندند. شرط مهم این بود که جنازه علائم مشهود از جمله زخم و کبودی نداشته یاشد. این گونه اعدام محفلی در چند مورد به رضاخان (پهلوی) هم نسبت داده میشود، از جمله قتل اقبال السلطنه ماکویی حاکم ماکو.