بیوگرافی و مصاحبه از بابک جهانبخش | خواننده

[p@rin@z]

نام شناسنامه اي : « علي »
- تاريخ تولد : در اول فروردين سال 1362
- محل تولد : بيمارستان « آگوستا » شهر « بوخوم » آلمان در ساعت 10 شب .
- شغل پدر : مهندس الکترونيک با گرايش مخابرات
- شغل مادر : خانه دار
- تعداد برادر : ندارد
- تعداد خواهر : 1 خواهر ( 7 سال و 8 ماه و 10 روز کوچکتر از او ! )
- مدرک تحصيلي : ديپلم تجربي
- سوابق ورزشي : بازي در تيم هاي فوتبال نوجوانان و جوانان باشگاه هاي استقلال ، شاهين ، کشاورز و پيام تهران - در رشته کاراته داراي کمربند مشکي پس از يکسال ، در وزن 40 کيلوگرم 2 بار قهرمان کيوکوشين تهران و يک بار برنده برنز ايران در وزن 55 کيلوگرم
- دليل انصراف از ادامه فعاليت در فوتبال : به دليل بداخلاقي تعدادي از فوتباليست ها !!!
- دليل انصراف از ادامه فعاليت در کاراته : موبرداشتن دنده چپ او
- اولين کسي که او را به خواننده شدن تشويق کرد : مرحوم « مجتبي مير زاده » ( آهنگساز قديمي )
_ شروع خوانندگی : از 15 سالگی !!!
- ساز هاي تخصصي او : پيانو ، کيبورد و گيتار
- اولين آلبوم او : « چي شده » ( در سال 1384 )
- رنگ مورد علاقه : آبي
- تيم فوتبال داخلي مورد علاقه او : استقلال
- تيم فوتبال خارجي مورد علاقه او : تيم ملي « آلمان »
* در سال 1374 براي چهارمين بار به ايران آمد و اين بار براي هميشه ماند !!!

 

[p@rin@z]

***مصاحبه اي با بابک جهانبخش***

تموم سوالات توسط طرفداران بابک جهانبخش مطرح شده

.تو آهنگاتون از سازهاي ايراني استفاده ميکنين؟اگه آره چه سازي؟
-بله تا حالا چند مورد بوده.فکر کنم يکي باغ بلور بود که تا ر داشت يه کار ديگه هم بود که سه تار داشت اما الان اسمش يادم نيست اما آره استفاده کردم.همچنين ويالون که ايراني زده شده و در کل يه سري سازهاي شرقي.قبلا از سمپل استفاده مي کردم اما تفاوتي که در روند توليد آلبوم جديدم که مي خوام به زودي جمع کنم اينه که مي خوام خيلي از ساز استفاده کنم و از حالت الکترونيک درش بيارم
عکاس شخصي داريد؟اگه داريد کيه؟
نه.من با چند نفر کار مي کنم مثلا براي آلبومم با شکيبا اميرک کار کردم ولي از اين به بعد با سعيد عبداللهي که يکي از دوستاي خوبم هست و خيلي هم کارش رو دوس دارم در رابطه با کارهاي تبليغاتي بيشتر کار مي کنم.
طرفدار استقلال هستين يا پيروزي؟
ديگه اينو نپرس ديگه !!!!طرفدار استقلالم ولي براي پرسپوليسي ها هم احترام قائلم و مطمئنا اگه تيم ديگه اي رو بخوام انتخاب کنم بعد استقلال حتما پرسپوليسه چون احساس مي کنم اين دوتا تيم اگه موفق باشن رقابت شون جالب ميشه
خودت فکر ميکني چي شده رو مردم بيشتر دوست دارن يا دوستت دارم؟
چي شده يه خاطره اي همراهشه ولي من خودم فکر مي کنم دوست دارم.نمي دونم...خيلي سخته برام ولي فکر مي کنم امروز دوست دارم يه جورايي جاي چي شده رو گرفت. نه اينکه بگيره.هر کدوم جاي خاص خودشو داره ولي فکر کنم تو سطح هم جواب دادن چون جف شون هيت شدن.من فکر مي کنم امروز مردم کارايي که فضاشون مثبت تره رو بيشتر دوس دارن

آقا بابک به وبلاگ هايي که براش ساخته ميشن سر ميزنه؟
من اگه وقت کنم حتما سرچ مي کنم و مي بينم و خيلي ممنونم از کسايي که زحمت مي کشن ولي من حس مي کنم اگه اين قضايا با نظم تر باشه و يک جا انجام بشه خبرا يک دست تره و خيلي هم مفيد تر کار ميشه.گاهي فکر مي کنم اين تعدد وبلاگها مردم رو به شک مي ندازه يعني اون طرفداري که مياد فکر مي کنه همه چيز دروغيه.من ممنونم از دوستاني که زحمت مي کشن و وقت مي ذارن اطلاع رساني مي کنن ولي ازشون خواهش مي کنم اگه مي خوان منبعي قرار بدن براي اخبارشون خواهشا وبلاگ و سايت اصلي باشه چون اينطوري حداقل خبرا يک دست تر پخش ميشه.
ببخشيد يه سوال ديگه آقا بابک فکر کرده که يه کنسرتم توي شهر ايلام بذاره؟
من خودم شخصا دوست دارم توي همه شهرها برنامه بذارم به خاطر اينکه کارمه و برام لذت بخشه که برم شهرهاي مختلف و برنامه اجرا کنم اما باز هم تاکيد مي کنم که برنامه گذاشتن توسط ما انجام نمي شه.برنامه رو به درخواست و يکسري توافقات...مثلا ما از يه سري شهرها درخواست داشتيم ولي به توافق نرسيديم يا مثلا ما به قرارداد رسيديم براي مثلا رشت ولي ايشون نه کاراي مالي شو انجام داده نه کاراي ارشادش و انجام داده که اين خود به خود لغو شده.متاسفانه برنامه گذارهاي ما مشکل پيدا کردن.مثلا يه سري اومدن که اين کاره نيستن.مثلا ما دوتا شهر ميريم و يکهو ضرر مالي شديد مي کنيم.با گروه ميريم و چک ها برگشت مي خوره چون يه بخشش بخش ماليه.مثلا من مي خوام برم تو يه شهرو گروه رو ببرم نمي تونم چون همه اينا هزينه مي خواد حتي اگه خودمو در نظر نگيرم.بعد يه سري مشکلاتي پيش مياد که ما ديگه جرات نمي کنيم مگر اينکه با يک تهيه کننده اي که سفت و سخت تره و روي حرفش پايبند تره وگرنه ما توي هر شهري با هر برنامه گذاري اطمينان نمي کنيم چون متاسفانه بعضي وقتها ضرراي خيلي بدي مي کنيم. دليلش فقط همينه وگرنه من باز مي گم که با جون و دل ميرم و برنامه اجرا مي کنم ولي بردن يه گروه،تمرين کردن،استراحت کردن تو هتل،گرفتن سالن چيزهاييه که هم مديريت مي خواد هم هزينه... به هر صورت ما از خدامونه تو همه شهرها برنامه بذاريم و من تمام سعي و تلاشمو مي کنم.حالا يه سري مي گن چرا همه ميان شما نمياين؟ ديگه اين قسمت من نيست!! شانس منه! و اگه خدا بخواد اين اتفاق مي افته و خيلي از شهرها رو ميريم.
تا حالا شده احساس غرور کني؟ اينو ديگه حتما جواب بده خيلي دوست دارم به عنوان يه طرفدار بدونم
به هيچ عنوان!من اصلا بعضي وقتا مي مونم!اصلا نمي دونم کجام؟دارم واقعيت رو مي گم.من اصلا توي اين فضاها نيستم.بعضي وقتا تعجب مي کنم وقتي يه عکس العمل هايي از مردم مي بينم خودم باورم نميشه که يعني اينقدر تغيير کرده زندگي من نسبت به چند سال پيش؟! من واقعا خدا رو شاکرم.اگه اين کار و کردم دنبال چيزي نبودم.من واقعا عاشق موزيک بودم.دنبال اين نبودم که غرور برم داره.اونايي که منو مي شناسن مي دونن که تو اين فضاها و کلا اين فرمي نيستم.من موزيک و دوست دارم به خاطر خودش و زندگي بي حاشيه رو هم خيلي بيشتر دوست دارم تا اينکه بخوام درگير حاشيه بشم يا خودنمايي کنم.اصلا تو اين فازا نيستم!
شده تا حالا دل کسي رو بشکوني؟
اينو من نمي تونم بگم.ممکنه ناخواسته پيش اومده باشه.اگر هم اين اتفاق افتاده باشه مطمئنا ناخواسته بوده.
درس رياضيت خوبه يانه؟
درس رياضيم حقيقتش نه!!
تا حالا شده از زندگي نااميد شده باشي؟
آره براي همه پيش مياد براي منم پيش اومده.به هرحال پيش مياد به خصوص براي آدم هايي که تو فضاي هنرن و احساس شون بر منطق شون غلبه مي کنه.اين فضا هست و لي به هرحال ما هم مثل بقيه آدميم!فرقي ندارم با بقيه دوستان که لطف دارن.منم مثل اونام هيچ تفاوتي ندارم.ممکنه يه روز غمگين باشم يه روز خوشحال باشم يه روز نا اميد يه روز اميدوار... اين بخشي از ما آدم هاست
دوس داري يه گربه داشته باشي؟
راستش گربه نه! چون من حساسيت دارم.اگه جايي گربه باشه حتي اگه بهش دستم نزنم ناراحتي پوستي مي گيرم

لباس مارک دار محبوب و عطر محبوبتان چيه؟
من هميشه لباس هام برند بوده اما جوري نيستم که به اين چيزا فکر کنم.هر چيزي رو که دوست داشته باشم و قشنگ باشه مي گيرم.به مارکش فکر نمي کنم.فقط بايد بهم بياد و خوشم بياد ممکنه حتي مارک دار هم نباشه.عطر مورد علاقه ام هم هرمس هست که بوي مورد علاقه منه و بچه ها(هنرمندا) هم مي دونن! از عطرهاي مختلف هم استفاده مي کنم ولي در کل خيلي به عطر اهميت مي دم يه جورايي باهاش دوش مي گيرم! البته اين چيز خوبي نيست اما خب جزء علايقمه ديگه!

اول از هرچيز يه خسته نباشيد به شما ميگم براي البوم و کنسرتاتون بعدش ميخواستم بدونم اين همه کنسرت در شهر هاي مختلف براي شما خسته کننده نيست؟خانوادتون از شما دلگير نميشن؟
براي من خسته کننده نيست چون انرژي مي گيرم از مردم ولي خانواده ام خب آره.خيلي وقتا احساس دلتنگي مي کنن ولي خب اين کار ماست ديگه.خيلي از کارا اين شکليه.به هرصورت من يه وظيفه اي در قبال خانواده ام دارم و يه وظيفه اي هم در برابر هوادارام

بابک جان ميگم اون قضيه ورژن2چي شده بود يادته؟؟
ورژن 2 چي شده رو به فکرش هستم اما تا بهتر از اون در نياد انجامش نمي دم.هنوز از اون بهتر نشده چون اين ممکنه خاطرات اونم داغون کنه. من احساس مي کنم اگه مي خواي يه کاري انجام بدي يا اجرايي داشته باشي بايد خيلي بهتر از قبلي دربياد.

سلام از سلطان احساس 1 سوال دارم.چرا آلبوم هات رو نزديک تابستون پخش ميکني فکر نميکني اگه تو زمستون پخش کني گرماي صدات باعث شه ما هم سرما رو حس نکنيم؟
اولا که به من لطف داري دوست گلم ولي اين دست من نيست اتفاقي شده هر چند ? تا آلبوم اولم پاييز بيرون اومدن ولي سال ديگه فکر نمي کنم تابستوني باشه و آلبوم بعديم بخوره به پاييز.

سوال اول اينکه ترانه هايي که بهت ميدن اگه خونديش ديدي يه جاييش عوض بشه بهتره ميگيد يا نه همونو ميخونيد
آره اين کار و مي کنم ولي اول با ترانه سرا صحبت مي کنم بعداين کار و مي کنم
تا حالا شده يه هوادار يه ترانه به شما بده و خوشتون بياد بخواين اونو بخونين .اگه امکانش پيش بياد ميخونيد يا نه؟
من با محسن شيرالي به همين صورت آشنا شدم.ترانه اي به دستم رسيد و خوشم اومد و مي بينين که توي همين مدت کوتاه کاراي موفقي با هم داشتيم.فوق العاده هم کاراشو دوست دارم و مطمئنم موفق هست در آينده موفق تر هم خواهد شد.در مورد اين موضوع شک نکنين.
اگه بعد کنسرت هوادارا بخوان باهاتون عکس بندازن ناراحت ميشين اخه شايد خسته باشين؟
من ناراحت نمي شم اما يه داستاني هست که هم برنامه گذار هم مسئول سالن اين اجازه رو بهم نمي دن.يکي از دلايلش رو هم خيلي راحت مي خوام بگم.عکس گرفتن با هوادار يه بخشيه اما من مي خوام علت اصليشو بگم.عکسا گرفته مي شه و مونتاژ ميشه و يا جوري گرفته ميشه و کادر زده ميشه و در صفحات فيس بوک قرار داده ميشه.اينا براي ما مشکل ايجاد مي کنه.هم شکل و جلوه قشنگي نداره هم من تا به حال ديدم که عکسا ميره داخل يه سري صفحات.به همين دليل اين ممنوعيت رو واسه ما گذاشتن که اين کار و نکنيم.وگرنه من هوادارامو دوست دارم براشون احترام قائلم.حالا ايشالا من نمي خوام قول الکي بدم اما اگه بتونيم کلوب هواداران درست بکنيم و حالا نوبتي البته من بايد اول اجازه شو بگيرم.اينطوري مي دوني هوادارا مشخصن وشايد بشه يه فضايي رو ايجاد کرد که حالا اگه بخوايم عکسي بگيريم يا کاري بکنيم حداقل آدماشو بشناسيم و مشکلي پيش نياد ولي اين حق و به من بدين.چون خيليا اين کار و مي کنن. يک سري از دوستان واقعا هوادارن و يکسري فقط مي خوان صرفا يه عکسي گرفته باشن و متاسفانه رعايت يه سري مسائل رو هم نمي کنن و به دليل يه سري ممنوعيتي که اماکن ميگه نه به خاطر اينکه عکس گرفته بشه به اين خاطر که بعدا براي خودتون مشکل پيش نياد به دليل امنيتي.حتي الان عکاس هايي که با کارت نباشن رو راه نمي دن و بايد مشخص بشه از کجان؟ چون از عکس ميشه استفاده هاي خيلي بدي هم کرد

بابک جون چند سال که ازدواج کردي؟
سه ساله.سال 87 ازدواج کردم.


سلام استاد
اگر بخوايم در آهنگسازي راهنماييمون کنيد بايد چه کنيم؟
اصلا ميشه؟
آهنگسازي چيزي نيست که راهنمائي بخواد ، هنر ذاتيه و نمي شه به کسي تزريق کرد ، من نمي تونم راهنمايي خاصي بکنم اين چيزيه که بايد تو وجود هر آدمي باشه تنها چيزي که مي تونم بگم بايد استعدادش تو وجودتون باشه بعدا شما مي سازي از اطرافيانت مي پرسي اگه خوب باشه تشويقت مي کنن و اينجوري هي کارت بهتر و بهتر مي شه و متوجه مي شي که کارت رو درست انجام دادي
راه ارتباط با شما کدومه؟
من فکر مي کنم تو هيچ جاي دنيا هنرمند نمي تونه مستقيم با طرفداراش در ارتباط باشه و از اين بابت دوست ندارم که کسي از دستم دلخور بشه اين يک واقعيته که شما يک نفري ولي من اين طرف يهو بايد مثللاً جواب 20000 نفر رو بدم ، خوب من چطوري جواب اين همه آدم و يهو بدم ... مطمئن باشيد من نظراتتون و مي خونم و براي تک تکتون ارزش قائلم به نظرم بهترين راه ارتباط با من همين نظرات وبلاگ باشه ، چون اگه خودتون هم دقت کنيد مي بينيد بعضي از سوالها و مسائلي که مطرح ميشه مشابه هم هست و من همه ي اينا رو مي خونم و يه جا جواب مي دم . چون الان ديگه ارتباط مستقيم هيچ جاي دنيا اتفاق نمي افته ، نه اينکه من فرق داشته باشم ولي واقعاً از دستم بر نمياد ، اگه اينجوري باشه من بايد کل کار و زندگيمو تعطيل کنم و بشينم جواب مخاطب رو بدم خاطرم هست 2-3 سال پيش مي خواستم با طرفدارام صحبت کنم و قلباً به اين کار علاقه داشتم ولي فک کن يهو 100 تا صفحه باز مي شد و باور کن اصلاً يهو کامپيوترم هنگ مي کرد تازه اون موقع هواداراي گلم از دستم ناراحت هم مي شدن که چرا جواب نميدم در صورتي که اگه ميومدن پشت کامپيوتر من مي ديدن سيستم هنگ کرده بنابر اين بهترين راه اينه که از طريق نظرات وبلاگ اصلي مسائل با سالومه خانوم مطرح بشه منم مطمئن باشيد همه ي نظرات و با دقّت مي خونم و تا جايي که بشه تو نظرات و يا از طريق همين 20 سوالي جوابتون و ميدم

از بين مجري ها دوست صميميتون کيه؟
با همه مجريا دوستم - تو موزيک هيچ دوست صميمي ندارم فقط با همه دوستم ، همکارم ، ولي من مدلم فرق داره يه جورايي با خودمم ، يه ادم خانوادگي هستم ، زياد اهل رفت و آمدهاي تشريفاتي نيستم اغلب با خانواده ام مي گردم با خانواده ام ميرم و ميام و اينطوري احساس راحتتري دارم البته هر کسي يه مدلي زندگي مي کنه و از نظر من محترمه ... تو مجريا هم دوستاي زيادي دارم آقايان رضا رشيد پور ، احسان عليخاني ، فرزاد حسني ، جواد يحيوي ، آقاي محمود شهرياري که از مشوق هاي من بودن . به هر حال وقتي تو اين کار وارد مي شي همه رو مي شناسي با همه دوستي ولي وقتي صميميت مطرح مي شه يه بحث ديگه س . در حال حاضر من هيچ دوست صميمي ندارم به جز يک نفر که اونم هيچ ربطي به موزيک نداره از دوره ي دبيرستان با هم دوست بوديم ، اسمش احسان هستش و دوست واقعيه منه ، ا اون موقعي که بابک جهانبخش وجود نداشت تا الان اين آدم با من بوده ، باورتون نميشه حتي کنسرت من که مياد بليط مي خره انقدر اين آدم بي دريغ با من دوسته ، ... با اين همه من بيشتر با خودمم و خانوادم ، اينطوري راحت ترم .
شده تاحالا شهرت براتون حسابي دردسر بشه؟
آره مي شه ، خيلي جاها خوب نيست ، يه جاهايي که دوست داري زندگي خودتو بکني و آرامش داشته باشي ، اينو کسي از من دلخور نشه ولي يه عده طرفدارن يه عده طرفدار نما ، ما اين قضيه رو همه جا داريم تو فوتبالم هست ، گاهي که مي خواي زندگي خودتو داشته باشي به خاطر شهرت اين آرامشه از دست مي ره ، يا گاهي مزاحمت هاي تلفني يا مزاحمت هايي با فرم هاي ديگه البته بلا نسبت طرفداراي گل واقعي که من براشون فوق العاده ارزش قائلم ولي اين مسائل هست ...
راديو گوش ميدين؟چه شبکه اي؟کدوم برنامه؟
آره بعضي وقتا راديو جوان و مثلاً گوش ميدم رو چي خاصي زوم نيستم ولي بعضي وقتا هوس مي کنم که راديو گوش بدم و اين کار رو مي کنم .
غيرتي هستين؟
غيرتي که ... چه مرد چه زن اگه بي غيرت باشه که فايده نداره ؛ غيرت اين نيست که بري چاقو کشي کني يا سر کسي و ببري غيرت يه چيزيه که بايد تو وجودت باشه يه جوري که در واقع سيب زميني نباشي ( خنده ) يعني يه آدمي باشي که نسبت به تمام اتفاقاي اطرافت يه ري اکشن ( واکنش ) صحيح داشته باشي که بگي آقا من هم هستم ، وجود دارم به اين مي گن غيرت و آره ... چرا که نه بالاخره بايد هرکسي تو وجودش باشه ( خنده )
وقتي توي آلمان بودين،کسي بخاطر ايراني بودنتون تحقيرتون کرده؟
من آلمان که بودم تو دهه ي 90 ميلادي بود که شرايط آلمان بهم ريخته بود ؛ آلمان شرقي و غربي داشت قاطي مي شد ، دقيقاً سال 1990 بود من اين و تا حالا هيچ جا نگفتم ولي اون موقع يه گروهي بود به نام اسکين هد که ا گروههاي نازي بودن و پيروي هيتلر و اينا رو مي کردن هنوز و نژاد پرست شديد بودن و مي رفتن خارجيا رو اذيت مي کردن ، من يک بار يک کتک اساسي خوردم تو بچکي به حّدي که بيمارستان هم خوابيدم
شاعر مورد علاقتون کيه؟
روزبه بماني ، محسن شيرالي . البته اساتيد بماند ، آقاي جنّتي عطايي ، شهريار قنبري ، اردلان سرافراز ولي از بچه هاي اين نسل روزبه بماني و محسن شيرالي رو خيلي دوست دارم . با شعور شعر مي گن .
رمان ميخونين؟
من حقيقتاً ياد کتاب نمي خونم ، شايد مثلاً شبا خانومم کتاب بخونه من گوش بدم ، چون ايشون خيلي اهل کتاب هستن به خاطر همين بيشتر شنونده ام . از بچگي واسم قصّه مي گفتن همه (خنده ) خودم تو اين قضيه يک کم تنبلم .
از بين خوراکي ها از چه چيزي خيلي بدتون مياد؟؟
من کلاً غذا دوست دارم ( خنده ) چيز خاصي به نظرم نمي رسه

استارت البوم"زندگي من"باکدوم تراک بود؟
با دوست دارم بود
ساخت البوم چقدر طول کشيد ؟
من معمولاً کارهامو تو يه پروسه ي 5-6 ماهه جمع مي کنم
ترانه هاي "محسن شيرالي" خيلي عالي هستن و به دل ميشينن درالبوم بعدي باايشون همکاري ميکنيد؟
بله - همکاري من با محسن شيرالي ادامه خواهد داشت .
اگه يکي ميخواد اهنگسازي رو ياد بگيره اول بايد سازي رو بلد باشه يانه؟( امکانش هست يه کوچولو توضيح بديد)
???? بايد اول يه ساز بلد باشه
۱۰۰٪ باید اول یه ساز بلد باشه
بابک جان فک نميکني توي آلبوم زندگي من موقع تنظيم نسبت به آلبوم هاي قبلي بيش از حد از سازهاي الکترونيکي استفاده شده ؟ دليل اين کار چيه ؟
اصلاً اينطوري نبوده ، هيچ تفاوتي نداشته از نظر من با بقيه آلبوم ها اتفاقاً من تو اين آلبوم ساکسيفون داشتم ، گيتار داشتم ، بوزوکي داشتم ، اتفاقاً ساز زنده بيشتر هم بوده تو اين آلبوم به نسبت بقيه آلبوم ها ؛ البته به جز چي شده ... اون جا من زهي داشتم ولي کلاً اينجوي نبوده .
بابک جان امکانش هست که توي آلبوم بعدي با سيروان خسروي و کوشان حداد کار کني ؟
حتماً کار مي کنم ، حتماً
بابک جان توي قطعه گذشته آهنگ با ساکسيفون شروع ميشه . به نظرت استفاده از ساکسيفون زيادي آهنگ گذشته رو غمگين نکرده ؟
خوب اين کار يه کار غمگينه کلا
بابک جان ميتوني بگي چرا آهنگ افسانه به دلت بدجور نشسته ؟
کاري که از دل بر بياد بر دل هم ميشينه . فکر مي کنم اين کار چون خيلي دلي و حسي انجام شد به دل خودم هم خيلي نشست .
کنسرت مشترکت با مازيار فلاحي چجور بود ؟
کنسرت مشترکي نبوده به جز دو تا اجرا اون اوايل که يکيش شهرستان بوده که خوب به علت اين که گروهمون يکيه ، گروه آرپژ هم با من مي زنه هم با مازيار اما يک بار هم ما تو تهران با آقاي گلزار يه قراردادي بستيم که اونجا هم من بودم هم مازيار و کنسرت مشترک بود . مال 2 سال پيشه ، به هر صورت مازيار دوست من هست و خيلي آدم با احساسيه ولي اين کنسرت مشترک مال گذشته س .

به نظر شما زيباترين قطعه آلبوم کدومه؟؟يکي رو نام ببري
دوست دارم .
اگر به عقب برگردين دوست دارين کدوم قطعه رو از آلبوم حذف کنيد؟
نمي تونم بگم ، چون ممکنه که شاعرش ناراحت بشه و به شاعر کار بر مي خوره ولي مطمئناً يکي ، دو تا قطعه رو حذف مي کردم .
وقتي هوادارتون رو تو کنسرت ميبينين چه حسي دارين؟
وقتي اين همه انرژي و احساس مثبت و مي بينم مطمئن باشيد قشنگترين شب براي من مي شه و خيلي لذت بخشه ، ديدن اين همه آدم با احساس و با عشقي که به من محبّت دارن خدا رو شکر مي کنم اون لحظه که اين لطف و به من داشته که بتونم دل يه سري آدم رو شاد کنم و از اين که مي بينم تو خونه ي اين دوستان هستم ، صدام هست و بهشون آرامش مي ده خدا رو شکر مي کنم
فروش آلبوم خوب بوده؟(البته خودم که فکر ميکنم خيلي خوب بوده چون عمدا به فروشگاه هاي محصولات فرهنگي رفتم و خيلي جاها آلبوم کاملا به فروش رفته بود و تموم کرده بودن)
آلبوم زندگي من جزء پرفروشترين البوم هاي سال بود ولي مي تونست بيشتر هم بفروشه ، ولي متاسفانه پکيج هاي اين آلبوم خيلي با کواليتي جمع نشده بود و علتش هم اين بود که آقاي حاتم پور تجربه ي اولشون بود من فکر مي کنم الان سر آلبوم مهدي مدرس و بچه هاي ديگه يه خورده با تجربه تر شدن يعني يه جورايي تمرين شد براشون سر من . از طرفي من يه تجربه داشتم قبلاً رامين بصيرت نيا بسيار بسيار آلبوم احساس رو توپ پخش کرد و خوب هم تبليغ کرد . به نظر من زنگي من جا داشت که خيلي بهتر پخش بشه چون خيلي از مغازه دار ها اصلاً آلبوم و نگرفته بودن چون مي گفتن پکيج هاش انگار مونده تو يه انباري چيزي و له شده و واقعاً هم خيلي کثيف کار شده بود اين جلدا و اينا و من باز هم عذر خواهي مي کنم ولي به هر حال قسمت ما بوده ولي همين که آهنگا مورد استقبال قرار گرفته خدا رو شکر . چون فروش يه بحثه و استقبال عمومي يه بحث ديگه . اين آلبوم سود خودش و به تهيه کننده داده خدا رو شکر . بقيه ش مهم اينه که طرفدار راضي باشه که اميدوارم همه ي طرفدارام راضي باشن . به هر حال تمام سعي من بر اينه که از اين تجربيات استفاده کنم براي کارهاي بعدي که روند رو به رشدي داشته باشم .

 

[p@rin@z]

این تصویر تغییر اندازه داده شده است. روی نوار جهت مشاهده سایز اصلی تصویر کلیک کنید. سایز اصلی تصویر 800x521 می باشد و حجم آن 45KB است.
برای دیدن عکس در سایز واقعی خود یعنی 800 در 521 پیکسل ، اینجا کلیک کنید .

برای دیدن عکس در سایز واقعی خود یعنی 800 در 518 پیکسل ، اینجا کلیک کنید .

برای دیدن عکس در سایز واقعی خود یعنی 800 در 1158 پیکسل ، اینجا کلیک کنید .

 

[p@rin@z]

مصاحبه با همسر بابك مرواريد:

روزهاي خوش آشنايي
اوايل سال ۷۸ بود كه من براي سفر به انگليس رفته بودم و با همسرم همان جا آشنا شدم.يك مسافرت كاري بود و مدت زيادي هم طول نكشيد. همين آشنايي كوتاه بود كه منجر به ازدواج شد. كلا به نظرم نبايد اتفاق خاصي بيوفتد كه وصلتي صورت بگيرد. عشق در يك لحظه سراغ ادم ها مي آيد.
عوامل دخيل در يك ازدواج موفق
زندگي مشترك اصول و قوائد خواص خودش را دارد.يعني تو بايد براي يك زندگي جديد آماده شوي و خودت را از بعضي كارهاي زمان مجردي دور كني. در يك زندگي مشترك موفق علاوه بر اينكه احساس و عشق متقابل تاثير فراواني دارد منطق و تعقل هم بي اندازهدخيل است. زمان انتخاب بايد حتما به اين قضيه توجه داشت كه نكات مشترك و تفاهم اهميت زيادي دارد.

زندگی من چهارمین آلبوم بابک جهانبخش در بازار موسیقی پاپ
است.آلبومی که نسبت به آلبوم قبلی ات تفاوت زیادی دارد.
چه در ترانه ،چه در ملودی و چه در نحوه خواندن. چه شد که به
«زندگی من» رسیدی؟
برای اینکه پاسخ این سوال را بده،می خواهم به چندین سال قبل برگردم. سال 84 آلبوم چی شده را منتشر کردم که شکر خدا موفق شد.البته به واسطه ی پخش کلیپم در آن زماندو،سه سالی اجازه فعالیت پیدا نکردم.بعد از سه سال آلبوم «بی اسم»را روانه بازار کردم اما آن استقبالی که مد نظرم بود و حدس میزدم،از آلبوم به عمل نیامد...



در حالی که آلبوم خیلی خوبی هم بود.
به نظر خودم یکی از بهترین مجموعه هایی بود که تولید کردم.آلبومی بود که درصد اشتباهات پایینی داشت.فکر میکنم آن موقع ما جلوتر از زمانمان حرکت کردیم.«بی اسم»جلوتر از زمان خودش بود و نهایتا نتیجه ای که میخواستیم را نگرفتیم. بعد که این اتفاق رخ داد،من کمی سرخورده شدم چرا که دنبال اتفاق بزرگتری بودم.در «بی اسم»ملودی هایی بود که رویشان ادعا دارم و قابلیت موفقیت بسیار بیش از این را داشت.بعد از مدتی سرخوردگی و سردرگمی شروع کردم به تولید آلبوم«احساس»متاسفانه وقتی آۀبومت موفق نمیشود همه دوستان تنهایت میگذارند. من هم احساس تنهایی میکردم با این حال تولید آلبوم را آغاز کردم.کار را با پوریا حیدری استارت زدیم اما من احساس کردم که پوریا انگیزه ی سابق را برای همکاری با من ندارد.همان زمان پیام هوشمند دوست قدیمی ام و آهنگساز قطعه چی شده از آلمان به ایران بازگشت و دوستی و همکاری ما از سر گرفتهشد.به هر حال با هر سختی و مشقتی که بود آلبوم احساس تولید شدو از کمپانی خوب دنیای هنر به بازار آمد.رامین بصیرت نیا برای پخش آلبوم احساس زحمت زیادی کشید و من از این بابت از او سپاسگزارم.شرایط خوبی که در آلبوم چی شده برای من به وجود آمده بود ،به نحوی از دست رفته بود و همه ی تلاش من این بود که آن شرایط را برگردانم.احساس جواب خوبی گرفت و موفق شد و این برای من جالب بود که چرا که خودم بی اسم را آلبوم بهتری می دانستم و می دانم.البته این اعتراف امروز من است.قبلا هرگز این حرف را نزده ام.بعد از آلبوم«احساس»به من گفتند که ریتم آلبومت کمی کند بود.خودم هم این حرف رو قبول داشتم.آمدم و در «زندگی من»فضا را به طور کل تغییر دادم.همکاری با پوریا قطع شد.من به کار پوریا ایمان داشتم وهمین امروز هم دارم و کارش را می پسندم.اما می خواستم فضای کاهای خودم را دچار دگرگونی اساسی کنم.اتفاق بعدی این بود که توانستم خودم ترانه بنویسم. این حس جدید به من کمک کردتا آلبوم بهتری تولید کنم.هیچ ادعایی هم در زمینه ترانه سرایی ندارم اما نتیجه ی خوبی از ترانه هایم گرفتم.خودم در آلبوم بیشتر تنظیم کردم و در نهایت سعی کردم ملودی های تازه تری بسازم. ضمن اینکه همکاری با دوستان تازه تری را تجربه کردم.پیام هوشمند هم دوباره کنارم بود اما با فضایی جدید.«هذیون»را ساخت که کار کاملا متفاوتی است.خودم قبل از انتشار آلبوم معتقد بودم «هذیون» حد وسط ندارد یا خیلی دوستش خواهند داشت و یا از کار بدشان می آیدکه شکر خدا بیشتر پیش بینی اول به وقوع پیوستاز سوی دیگر در این آلبوم آمدم و ملودی و تنظیم ها را جابه جا کردم . مثلا یکی از ملودی های پیام را خودم تنظیم کردم.این ها تغییراتی بود که در آلبوم به وجود آوردم و جواب خوببی هم گرفتم.از همکاری با امیر حسین اویسی و انوش تقوی هم خیلی راضی ام.همه برای آلبوم زحمت زیادی کشیدند.در هر صورت بعد از احساس خلایی را احساس کردم و خیلی زود دست به کار شدم و 11 ماه و17 روز بعد«زندگی من»را منتشر کردم.الان هم به کر جمع آوری آلبوم نیستم چرا که باز دنبال تغییر فضا هستم و برای تغییر فضا احتياج به زمان دارم.در ضمن می خواهم روی کار بعدی هزینه بیشتری كنم و این هزینه بیشتر هم احتیاج به زمان دارد.

بسیار خوب،اسم«زندگی من»از کجا آمد؟


یکی از سخت ترین کارها در تولید آلبوم،انتخاب اسم است.این کار روانشناسی می خواهد.چون اسم آلبوم مستقیما با مخاطب ارتباط برقرار می کند و می تواند دافعه یا جاذبه داشته باشد.من دیدم کلمه ی «زندگی»در بیشتر قطعات آلبوم تکرار شده ونام یکی ازقطعات هم «زندگی من»است.با این حال فقط به این دلیل که اسم یکی از قطعات بود،نام آلبوم را «زندگی من»نگذاشتم.ما در این آلبوم 10 تراک داشتیم با 10 احساس متفاوت.یکی از آهنگها ازدوس داشتن حرف میزد دیگری از نبودنو آن یکی از رفتن و خلاصه همه ی اینها با احساس همه ی ما سازگار است.مجموعه این آلبوم زندگی ما بود و من هم خواننده کار و صدای مخاطبم هستم.این شد که نام آلبوم را «زندگی من» گذاشتم.

تنوع همکاران تو بخصوص در بخش تنظیم از آلبوم«چی شده»تا آلبوم
«زندگی من»خیلی زیاد بود.احساس نمی کنی از این شاخه به آن شاخه
پریده ای؟

حرفت درست است اما من هنوز آن ایده آلی را که می خواهم پیدا نکرده ام.شاید این حرف خیلی ها را ناراحت کند اما مندوس ندارم این اتفاق بیفتد.من یک مسولیتی در قبال دوستانم دارمو یک مسولیتی هم در قبال مخاطبان موسیقی و طرفدارانم.مسولیتی که در قبال طرفدارانم دارمخیلی مهم تر و جامع تر است.همیشه دنبا این بودم که برای طرفداران موسیقی و طرفداران خودم،خواننده ی متفاوتی باشم.بیشتر خواننده ها رفتن سراغ سیروان و کوشان اما من نرفتم.شکی در خوب بودن کار این دوستان نیست از نظر من کار سیروان واقعا عالی است.با این حال من با دوستان دیگری همراه شدم و حتی جاهاییی بیشتر از دستمزد دوستانی که اسم بردم هم هزینه کردم.خواستم تفاوت کنم و اگر قرار است اسم کوچکی پیدا کنم بتوانم کمکی برای کسانی باشم که هنرمندند اما اسم ندارند.دوستانم باید قبول کنند که من در رفاقت کم نمیگذارم و پای دوستانم می ایستم.با اینحال این بار و در آلبوم بعدی مطمئن باشید که من با نام های بزرگ و مطرح موسیقی هم همکاری خواهم کرد.به این نتیجه رسیده ام که الن وقتش استا اگر امروز با قاطعیت می گویمکه با چهره های مطرح همکاری خواهم کردبه این خاطر است که دلم از یکسری مسائل گرفته.من آدمی نیستم که برای کسی قیافه بگیرم و متکبر باشم اما بعضی از دوستان این مسئله را درک نکردند.توقع من از رفاقتم بیش از اینها بود.به همین دلیل از این پس سعی میکنم به جای رفاقت ،کار بکنم.این بیشتر به نفعم است.من با آدم هایی که اسم و رسم زیادی نداشته اند در این بازار خودم را مطرح کردم و این اصلا کار آسانی نیست.

برسیم به بحث ترانه های آلبوم«زندگی من»تغییرات زیادی در تیم ترانه
سرایان یه وجود آمده.هم من در این آلبوم حضور ندارم و هم بابک
صحرایی و چهره های جدیدی را به تیم ترانه ات آورده اي چرا؟
بگذار از خود تو شروع کنم. من با تو کارهای موفقی در بازار داشته ام.کارهایی مثل«فکرشو کن»،«یاد تو»و«خاطره».اما این بار سرعت کار من باعث شد تو و سایر دوستانی که ایم بردی در آلبوم حضور نداشته باشید.من می خواستم خیلی سریع کارها را جمع کنم.اما شماها مشغول کارهای دیگری بودیدو من هم فرصت نداشتم بایستم و باید به جلو میرفتم.با این حال در آلبوم جدید قطعا از ترانه های شما استفاده خواهم کرد.مجموعا از ترانه های آلبوم«زندگی من»را ضی ام .مثلا خود تو به عنوان یک ترانه سرا به ترانه هایی که خودم برای آلبوم نوشتم چه امتیازی میدهی؟

خب فکر میکنم هم در «باور کن» و هم در «دوست دارم»خوب نوشته ای.این را با در نظر نگرفتن این مسئله می گویم که تو اصلا ترانه سرا نبودی
بسیار خوب. کارهایی که از سایر دوستان گرفته ام را هم دوست دارم.کارهای محسن شیرآلی را بسیار پسندیدم.امیرمسعود میردامادی،علی بحرینی،رویا مجد آریا،سالیا هوشمند و سایر بچه ها هم کارهای خوبی در اختیارم گذاشتند.در مجموع چون کل آلبوم را آلبوم معتدلی می دانم و معتقدم همه تراک هایشان به نسبت قابل قبول است.پس ترانه هایش را هم میپسندم.از نحوه ی پخش آلبوم «زندگی من»و همکاری با پخش الوند راضی بودی؟از شرکت الوند و دوست خوبم آقای مصطفی سرلک تشکرویژه ای دارم چون کار را بسیار خوب پخش کردند.خیلی زحمت کشیدند و کار را خوب انجام دادند.خیلی ها گفتند پخش تصویر دنیای هنر حداقل در یکسری ازمناطق بهتر بود اما به نظر من هردو این پخش ها کارشان را بسیار خوب انجام می دهند.در نهایت من از پخش کار رضایت داشتم.از استقبالی هم که تا به امروز از آلبوم شده،راضی بودم و بازتاب بسیار خوبی گرفتم.

از انوشیروان تقوی همکار جدیدت بگو که این روزها جزو پرکارهای
بازار است.
اول از اخلاق انوش شروع می کنم.من با خیلی از موزیسین ها رفاقت دارم و همکاری کردم.با اعلام این مسئله که قصد بی احترامی به کسی را ندارم،باید بگویم که اخلاق انوش فوق العاده است و برای من مهمتر از کار همین است.انوش در عین حال که بسیار هنرمند و کاربلد است.فقط یک انتقاد از او دارم که با خودش هم مطرح کرده ام.معتقدم باید کمتر از این کار کند .کمی دوروبرش را شلوغ کرده است.شما آلبوم جدید رضا صادقی را گوش کنید.یکی از بهترین قطعاتش ساخته انوش بود.از کارهایی همکه برای خودم ساخته وتنظیم کرده بسیار بسیار راضی هستم.انوش اگر کمی کمتر باشد،موفق تر خواهد بود.

سال گذشته حضور فوق العاده ای در اجراهای زنده و کنسرت هاداشتی.
امسال چه برنامه ای داری که کنسرت هایت رنگ تکرار به خود نگیرد؟
در آغاز کنسرت هایمان قردادهای پر وپیمانی نمیبستیم.من آدمی نیستم که بخواهم این واقعیت را کتمان کنم.اما به مرور رقم قرارداد کنسرت هارا بالا بردیم و این باعث شد هزینه ی بیشتری هم برای کنسرت ها بکنیم و در نهایت بتوانیم ایجاد تفاوت کنی.بالطبع یکی از تفاوت هایی که در کنسرت های آنده من ایجاد خواهد شد،تغییر قطعات هست.این بار از آلبوم جدید هم خواهیم خواند واین یک تفاوت اس.به ارکسترمان هم نوازنده های جدیدی اضافه شده ان.تمام سعی مان این است که در کنسرت های آینده به خصوص در تهران،اجراهای متفاوتی داشته باشیم.به هر حال همه جای دنیا کنسرت ها کارگردانی می شوند و در اینجا هم این اتفاق باید رخ دهد.امیدوارم بتوانیم یک تیم کارگردانی برای کنسرت ها داشته باشیم.

از ارکسترت راضی هستی؟

بله.گروه خیلی خوبی است.یک مقدار تغییرات در گروه زیاد شد ولی کم کم به یک شرایط ثابت رسیدیم.در مجموع از همکاری با سرپرست ارکستر محسن فشار و رهبر ارکستر امیرحسین اویسی رضایت خاطر دارم.

راستی چه شد که خودت ترانه نوشتی؟
حسی بود که ناگهان به سراغم آمد و آن را در وجودم پیدا کرد.واقعا ادعایی در این زمینه ندارم اما خوشحالم که توانستم احساسم را بنویسم و بسازم و بخوانم.خیلی سخت ترانه می نویسم اما چون همزمان با موسیقی سروده می شود برایم اتفاق جالبی است.

حرف پایانی ات.

من همه تلاشم را کرده ام و بیشتر از این بلد نبودم.گاهی انتقادهایی را می شنوم که شاید بهم بربخورد.به هر حال حال طبیعت انسان همین است.اما بعد که فکر می کنم به این نتیجه می رسم که وارد این میدان شده ایم و باید انتقادها را هم مثل تعریف ها بشنوم و از آنها استفاده کنم.سعی می کنم از انتقادات نکته های خوب را بردارم و در کارم جاری کنم هنوز هم سعی می کنم یاد بگیرم و کارهای بهتری انجام دهم.

 

[p@rin@z]

گفتگوی موسیقی ایرانی با بابک جهانبخش
تمام کارهای من باور من هستند
تاریخ ماه 91

شاید فوتبالیست یا بازیگر می شدم مطمئنا در سیستم کارمندی نبودم !!! خوشبختانه پدرم راه هایی جلوی من گذاشت و من خوانندگی را که خیلی دوس داشتم انتخاب کردم.

-تنها خواننده ای هستید که سالی یک آلبوم می دهید و هر سال آلبومتان با استقبال زیادی رو به رو می شود،جریان این همه استقبال چیست؟
شما نسبت به من لطف دارید،من زحمت خودم را می کشم، وظیفه ام را انجام میدم و خدا را شکر می کنم که ازش استقبال میشه.
-آیا تفکر هدفمندی پشت آلبوم و کنسرت های شما هست؟
صد در صد،اگر در غیر این صورت باشد نمیشود اسم کار را حرفه ای گذاشت .
-ترانه های خودتان بیشتر احساستان را بیان می کند یا ترانه سراهای دیگر؟ چه قدر به ترانه سرایی اعتقاد دارید؟
به طبع ترانه هایی که خودم میگم چیزی است که از دل خودم آمده و حرف خودمه ولی مطمئنا ترانه هایی که از دوستان عزیزم می گیرم هم حرف دل من هستند ولی با زبان و ادبیات آنها .همین اختلاف زبانی کار را زیبا می کند. هرکس یک نوع ادبیات دارد ولی ترانه ای که خودم میگم صد در صد خود بابک جهانبخش است.

-بازخورد مخاطبین نسبت به کنسرت و آلبوم چه قدر رابطه ی مستقیم در تصمیم گیری برای انتخاب ترانه هایتان دارد؟بله،صد در صد. بعد از اینکه کاری از من تکثیر میشه نظرات را می خوانم و متوجه میشوم که کدام کار بیشتر مورد پسند قرار گرفته و کدام کمتر!
-در رابطه با تصویب ترانه ها تا به حال با مشکلی روبرو نشدید؟
به لطف خـدا همه ی کارها را طبق روال اداری پیگیری کردیم و بعد از انجام دادن یکی دو اصلاحیه مجوز را گرفتیم و کار پخش شد.
-خیلی ها معتقدند ترانه هایی که یک خواننده استفاده می کند، حاصل پس زمینه ی ذهنی او در مورد مسائل مختلف علی الخصوص مسائل عاطفی است ترانه هایی که شما می خوانید اصولا مثبت است و به نظر می رسد که نگاه شما هم به این موضوعات مثبت است، خودتان چه نظری دارید؟زمانی از کار میشود نتیجه گرفت که واقعیت خودت باشه، تمام کارهــایی که از من پخش شـده بــاور من هسـتند و همه ی این لحظات را چه تلخ و چه شیرین توی زندگیم تجربه کردم. اگر این اتفاق نیفتد به دل مخاطب هم نمی شیند،من قصد فیلم بازی کردن ندارم و همه ی کارهایی که از من پخش میشود خودم قلبی دوستشان دارم.
- در آلبوم «زندگی من» و «من و بارون» در هر کدام دو ترانه ی از خودتان به چشم می خورد. آیا امکان دارد تعداد ترانه هایی که خودتان سروده اید، در آلبوم بعدی تان بیشتر باشد؟
من خودم را کم نکنم زیاد نمی کنم (با خنده). سعی می کنم به اون اندازه ای که احساسم میگه در زمینه ترانه در آلبوم حضور داشته باشم، هیچ ادعایی هم در ترانه سرایی ندارم این چیزی است که از دل من میاد، ولی دوست ندارم کلیت کار با خودم باشد چون هر گلی بوی مخصوص به خودش را دارد. وجود تنوع است که باعث ایجاد یک فضای زیبا می شود.
-ایده ی من و بارون از کجا شکل گرفت؟
یک روز بارانی که خیلی دلم گرفته بود و خارج از کشور بودم در تنهایی و خلوت خودم نشسته بودم، احساس کردم که دلم بک ترانه می خواهد، زمانی که من این کار را نوشتم دقیقا تصویر من یک چراغ بود و یک نگاه به بیرون و باران هم در حال باریدن بود. فضای خیلی قشنگی بود و خدا را شکر می کنم بابت این ایده. بعدها حس کردم که شاید این اسم برای آلبومم هم مناسب باشد و بعد از مشورت با دوستان و استقبال آنها از فضای احساس من و بارون تصمیم بر این شد که اسم آلبوم هم من و بارون باشد. همه چیز دلی بود و برای انجام این کار فرمول خاصی نداشتیم چون اگر بخواهیم فرمولی به کار نگاه کنیم نتیجه نمی گیریم.
-اگر زمان به عقب برگردد باز هم آلبوم من و بارون را با همین رویه تولید می کنید؟
من فکر می کنم من و بارون جزو آلبوم هایی بود که اشتباهات خیلی کمی داشت و علتش هم گروهی بود که باهاشون کار کردم و همه حرفه ای بودند، با عشق و احساس کار کردند. تیم کاری و آرامشی که در آن زمان داشتم خیلی کمک کرد که خطاهای کمتری داشته باشم.
-چرا از قطعه من و بارون به عنوان آهنگ اول آلبوم استفاده نکردید؟از نظر من هر آهنگی جای مخصوص به خودش را دارد، تراک ۵ دقیقا جایگاه من و بارون بود که شنیده هم شد. شاید اگر من و بارون آهنگ ۱ بود داستان جور دیگری میشد. یک چیز دیگه ای هم که خیلی دوست داشتم بگم چون رضا صادقی با من همخوانی کرده بود، دوس نداشتم این باور بر این باشه که من از وجود رضا سوءاستفاده کردم . آلبوم، آلبوم بابک جهانبخش بود و همخوانی من با رضا یک کار کاملا دلی بود این آهنگ برای من خیلی عزیزه. نمی خواستم کسی جور دیگری به قضیه نگاه کند، دوست داشتم مردم کار را بشنوند و تحت الشعاع هم خوانی من و رضا قرار نگیرد.
-چی شد که با رضا صادقی همکاری کردید؟ چرا سراغ بقیه خواننده ها نرفتید؟
اصلا قرار نبود با کسی کار کنم بنا به همین دلیل هم دو ورژن از کار اومده که ورژن اصلیش با صدای خودمه. یک روز پیش رضا بودیم و خیلی اتفاقی کار را با هم خواندیم و تصمیم گرفتیم خاطره ای بسازیم که برای من هم بسیار خوشایند بود خیلی ها شاید تصورشان این بود که اتفاق بیزینسی است در صورتی که ما اصلا اینطور فکر نکردیم .چه بسا شاید بعدها هم این اتفاق تکرار شود، و رضا کاری بسازد و من با او همخوانی کنم.
-چه قدر سعی می کنید نظر خواص موسیقی و ترانه را با کارهایتان جلب کنید؟ یا اساسا نظر خواص برای شما مهم نیست و بیشتر هدفتان جلب توجه هواداران است؟
برای خواص احترام زیادی قائل هستم، ولی صرف رضایت آنها هدف من نیست. من برای مخاطب عام کار می کنم و کارم را با اصول خودم پیش می برم. این اجازه را به همه میدم که در رابطه با کار من نظر دهند و هیچ جوابی هم برایشان ندارم، موسیقی ریاضیات نیست، خواص در پی فرمول ها و ریاضیات هستند که من معتقدم فرمول ها احساسات را از بین می برد. از نظر من ریــشه ی موسیقی احـساس اسـت.
-خودتان فکر می کنید چه قدر روی موسیقی پاپ ایران تاثیر گذار بودید؟
من اصلا به همچین چیزی فکر نکردم و نمی کنم.خودم را کوچک همه ی هنرمندان می دانم و من یک سری مخاطب دارم که بهشان علاقه ی زیادی هم دارم و از آنها عشق و انرژی می گیرم و با عشق براشون کار می کنم، این طوری لذت بیشتری از کار می برم.
-بابک جهانبخش اگر خواننده نمیشد، الان مشغول به چه کاری بود؟شاید فوتبالیست یا بازیگر می شدم مطمئنا در سیستم کارمندی نبودم !!! خوشبختانه پدرم راه هایی جلوی من گذاشت و من خوانندگی را که خیلی دوس داشتم انتخاب کردم.
-شما قبلا برای خواننده های دیگر هم آهنگسازی می کردید،اما الان فقط برای خودتان آهنگ می سازید.کلا به آهنگسازی چه جور نگاه می کنید؟
از بابت ساخت آهنگ دلخور شدم. برای خیلی از دوستان کار ساختم که قدر ندانستند. همیشه هم گفتند بابک کارهای خوبش را برای خودش می سازد .حس می کنم حق مطلب با خواندن خودم بیشتر ادا می شود تا بقیه! ممکن است که باز هم آهنگسازی کنم ولی دوس دارم زمانی برسد که این حرفا نباشد و قدر کار را بدانند.
-برنامه شب یلدا که به تلویزیون دعوت شدید چه طور بود ؟
این برنامه جزء برنامه هایی بود که رضایت کامل داشتم .احسان علیخانی برای من دوست بسیار خوبی است .فضای خوبی بود. من همیشه موافق اجرای زنده هستم و اینکه این امکان بود که کنار مخاطب های گلم باشم خیلی خوشحالم.
-تولید آلبوم ششم را شروع کردید؟هنوز در مرحله ای نیستم که بتوانم در مورد آلبوم جدید صحبت کنم،فکر می کنم من و بارون هنوز قدیمی نشده مطمئن باشید وقتی زمانش برسد حتما در موردش توضیح خواهم داد.

- به سوالات زیر پاسخ کوتاه دهید:
۱٫ نام کامل و شناسنامه ای؟ علی(بابک) جهانبخش
۲٫ تاریخ تولد؟ ۱/۱/۱۳۶۲
۳٫ محل تولد: بوخوم،آلمان
۴٫ شخصیت کارتونی محبوب: پلنگ صورتی
۵٫ اگر زمان به عقب بر می گشت…: خواننده نمی شدم
۶٫ زندگی را تا چند سالگی دوست دارید؟ تا هر وقت خدا صلاح بدونه
۷٫ یک دعا: ایشالا که هیچ وقت آدم گرفتار و مریضی نداشته باشیم
۸٫ بارش باران: من و بارون
۹٫ در لحظات تنهایی: با سازم
۱۰٫ یک پیامک بزنید: خــالی
۱۱٫ چهل سالگی: کناره ی موها سفید میشه،قشنگه(با خنده)
۱۲٫ سوتی: زیاد میدم(با خنده)
۱۳٫ اگر توی جنگل گم شدید: همونجا می شینم تا پیدا شم(با خنده)
۱۴٫ اگر زلزله بیاد: وای نه، خدا نکنه
۱۵٫ نا امید شدید: سعی می کنم نشم
۱۶٫ اگر سوار ماشین زمان بشید: دوس دارم به یه دوره هایی از زندگیم برگردم
۱۷٫ نا امید شدید؟ یکی از خصوصیات همه ی ما آدماست،سعی می کنم نشم
۱۸٫ بالاترین درد: از دست دادن عزیزان
۱۹٫اگر قرار بود اسم خوت را انتخاب کنید: بابک
۲۰٫ آشپزی بلدید: بله،خوب
۲۱٫ شعار زندگیت: با احساس زندگی می کنم
۲۲٫ نفرت: از هیچ کس ندارم
۲۳٫ طرفدارات: عاشقشونم
۲۴٫ fast food یا سنتی؟ هر کدوم پا بده(با خنده(
۲۵٫ جمله ای که دوس دارید هر روز بشنوید: دوست دارم
۲۶٫ اگه یه شب نخوابید: فرداش می خوابم(با خنده)
۲۷٫ یه شایعه را تکذیب کنید: تکذیب می کنم
۲۸٫ اگر توی آسانسور حبس شوید: سعی می کنم بهش فکر نکنم
۲۹٫ اگه خبرنگار بودی: سوالای خصوصی نمی پرسیدم
۳۰٫ سخت ترین سوال که ازت پرسیده شده: یادم نمیاد
۳۱٫ حسرت: بعضی وقتا می خورم
۳۲٫ ورزش: فوتبال
۳۳٫ دوران یک خواننده: تا موقعی که دوسش داشته باشن
۳۴٫ دوس دارید یقه کی را بگیرید: کسی یقه مارا نگیره،ما نمی گیریم
۳۵٫ آرزوی دست نیافتنی و محال: عزیزانت همیشه کنارت باشن
۳۶٫ عصبانیت: باید کنترلش کرد
۳۷٫ تیکه کلام: دیدی؟!!!
۳۸٫ هنری که هنوز رو نکردی؟ رو پایی(با خنده)
۳۹٫ اگه جادوگر بودی: یه کاری میکردم همه خوشحال باشن
۴۰٫ آقای خانزاده: داداشم
۴۱٫ بدترین استعدادت در:ریاضی(با خنده)
۴۲٫ بهترین آهنگی که ساختی: دوست دارم
۴۳٫ یه تیتر واسه مصاحبه: تا زمانی که بابک و دوست داشته باشن براشون می خونم
۴۴٫ no name: آلبوم خوبی که سوخت
۴۵٫ زندگی من: تولد دوباره
۴۶٫ من و بارون: بابک جهانبخش
۴۷٫ ترک محبوب: ای دل
۴۸٫دلتان برای چه کسی تنگ شده: خودم
۴۹٫ آرتا: همه چیز من
۵۰٫ اسمی که هیچ وقت فراموش نمی کنید: خدا

-آقای خانزاده شما از ابتدای این گفتگو ساکت بودید برای ما بفرمایید که چه چیزی باعث همکاری شما و بابک شد؟
۸مهر ۹۰ اولین کنسرت را با بابک در برج میلاد گذاشتیم که من حس خیلی خوبی ازش گرفتم و بعد از کنسرت موفق ۸ مهر با هم مذاکره ای داشتیم و به توافقات خوبی رسیدیم و قرارداد طولانی مدتی بستیم که امیدوارم همکاری خوب و موفقیت آمیزی در این مدت باهم داشته باشیم.
-تصمیم دارید با بابک جهانبخش به کجا برسید؟ برای آینده چه برنامه ای دارید؟
آدم به جایی خواهد رسید که لیاقتش را داشته باشد ما تمام تلاشمان را می کنیم و اهداف بزرگی هم داریم، برای این اهدافمان هم برنامه ریزی های زیادی کردیم که امیدواریم به مرور زمان و در آینده ی نزدیک شاهد نتایج این زحمات و برنامه ریزی ها و اتفاقات خوبتری برای هواداران بابک باشیم.

موسیقی ایرانی | بیش از این وقت این دو عزیز را نمی گیریم. در آینده نزدیک مصاحبه ای مفصل با آقای خانزاده مدیرعامل محترم شرکت اکسیر نوین ترتیب خواهیم داد تا شما خوانندگان گرامی بیش از پیش با فعالیت های این دو بزرگوار و همچنین شرکت اکسیر نوین آشنا شوید. با ما باشید.