خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

M.Bagheri

M.Bagheri

مدیر کل تالار
مدیریت کل تالار
درود
این تاپیک جاش خالی بود:)

اسمانی ها بسم الله:چشمک
 
P@rtiz@n

P@rtiz@n

ريزه ميزه تالار
مدیر بازنشسته
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

والا من همین اوله تایپیک بگم :

من برا بار اول رفتم بازی کنم اگه اشتباه نکنم سرور3 بود هیچی دیگه چقد تلاش کرده بودم براش وسطایه بازی بود این تیم نمیدونم اخرش کلاپ داشت :دی که محمد عضوش بود منم عضو بودم امدن گفتن گلگسی جر زنی کرده هو از این حرفا و از بازی زدن بیرون دسته منم هم تا کتف کردن تو حنا:هم
هیچی دیگه قید بازی رو زدم :هه
عجب خاطره ای گفتم جایه غضنفر خالی تیکه بارمون کنه :دی
 
آخرین ویرایش:
Ragnarok

Ragnarok

کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

سلام که نام خداست و آغازگر هر کلام
کوئست سرور سوم در حالی شروع شد که همگی رفته بودیم بهشت! اصلا هم آمادگی ورود به کوئست رو نداشتیم
رفتم اوو تا با فرمانده کینگ و مهرداد حرف بزنم که متوجه شدم آدولف هم اونجاست، ناراحت بود، اما نه اینقدر که نشه مثه همیشه باهاش شوخی کرد
قرار بود چند تا فیک بزنیم و نیروهای گاردین ها رو بسنجیم و بعد با اتک های گروهی، آیتم ها رو صاحب کنیم! اما من فکر بهتری داشتم ... یوهاهاهاها
چند روز قبلش، یه پسورد به من رسید، از یک منبع سری! پسورد اکانت دارک فاگ ها!!!
با استفاده از چیز پی ان (!) رفتم داخل اکانت و دیدم ای دل غافل! این داک فاگ های کثافط عجب امکانات محشری دارند!
همونجا توی اکانت دارک فاگ ها منتظر موندم و هر فیکی که از بروبچس گالکسی میرسید، میرفتم سر جنگش، نیروهای دارک رو بک میدادم و نابود میکردم!!!!
البته کارم بی دلیل نبودا ! فدراسیون روهان هم یک آیتم گرفته بود اون هم دقیقا به شیوه ما! امتیاز روزانه شون نشون میداد!
یادش بخیر، اونشب چقدر به کار ظهرم خندیدم ، هرچند من به یکی از بچه ها گفتم زیاد آیتم نگیرید، گندش در نیاد، اما زیاده روی از جانب اونها بود!
آخه 14 تا آیتم در یکی دو ساعت اون هم برای یک نفر؟!؟
خخخخخخخخخخخخخ


راستی اضافه کنم، مهرداد و کینگ و آدولف از کارمن خبر نداشتند طفلیا! منم هیچی بهشون نگفتم وگرنه کله ام رو میکندند!
 
آخرین ویرایش:
Pb.GraphisT

Pb.GraphisT

گرافیست
مدیر ارشد گرافیک
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

آقا من یه چیزی میگم فقط پاکش نکنید !!!

مرتضی خاطره مون رو بنویسم ؟؟ :دی

همونی که توی اوو عکست رو عوض کرده بودی شده بودی آدولف : دیییییییییییییییییییییییی
 
MagicalBOY

MagicalBOY

پدر جد تالار !
مدیر بازنشسته
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

آقا من یه چیزی میگم فقط پاکش نکنید !!!

مرتضی خاطره مون رو بنویسم ؟؟ :دی

همونی که توی اوو عکست رو عوض کرده بودی شده بودی آدولف : دیییییییییییییییییییییییی


هههههه اینکارو من با اکانت محمد مارس کردم :سوت
یکی باور کرد پسوردشم بهم داد ولی هییییییی وجدانم اجازه نداد نیروهاشو بلوک کنم :دی

یه همچین آدم باوجدانیم من :دی
 
آخرین ویرایش:
AlirezaIR

AlirezaIR

غریب تالار !
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

chi
shoma ha ajab marmolakayi hastin
migam be
mohamad mars
sms
bedam biyad?
 
Pb.GraphisT

Pb.GraphisT

گرافیست
مدیر ارشد گرافیک
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

هههههه اینکارو من با اکانت محمد مارس کردم :سوت
یکی باور کرد پسوردشم بهم داد ولی هییییییی وجدانم اجازه نداد نیروهاشو بلوک کنم :دی

یه همچین آدم باوجدانیم من :دی

قضیه ی من و مرتضی کلا خیلی علنی و مطرح شد کلا خیلی جنجالی شد :دی
 
GreaT VampirE

GreaT VampirE

کاربر تالار
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

هی پسر تو چه چیزای یادتهها
اون دورانی بود که منو علی ادلف با هم خوب بودیم:دی!!!!!!:دی
بعدش خواستم یکم اذیت کنم
اووو هم این امکاناتو داشت
تو که ...
چی بگم
بدجور باور کرده بودی
باورت نمیشد علی داره اونجوری باهات حرف میزنه
کلی خندیدمااا ولی
 
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا