جوک های کوتاه و خواندنی

[Pb.GraphisT]

دیروز تو پیاده رو قدم میزدم یهو یه موتوری از کنارم رد شد.
گفتم: هـــوی ایــنـجا عـابر پـیادستــــــاااااا
گفت: ززززرررر نـــزن بابا، ایـنـجا ایـرانه!
.
.
.
حرفش خـیلی منطقی بود لامصب !!

 

[Pb.GraphisT]

ﻣﯿﮕﻦ ﻣﺴﺘﺤبه ﺍﺫﺍﻥ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺍﻓﻄﺎﺭ
ﮐﻨﯿﺪ...
.
.
.
.
.
.
.
ﻭالا ﺍﺫﺍﻥ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺳﻔﺮﻩ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ

 

[Pb.GraphisT]

یه بار خواهرزادمو بردم دانشگاه...
برام آبرو و شرافت نذاشت...
هر کیو دید گفت زندایی

 

[Pb.GraphisT]

مامانم تو ماه رمضون کارش شده اینکه قبل افطار سیب زمینی سرخ کنه و ظرفشو با خیال راحت بذاره رو میز : (
من از شما میپرسم..
عایا عذاب دادن روزه داران کار درستیست؟؟
مامانه انتقام جوعه من دارم؟

 

[Pb.GraphisT]

دقت کردین:

داری خمیازه میکشی یهو دوستت یه چیز خنده دار میگه، قیافت که اصن

نمیگم شبیه چی میشه، ولی بدتر از اون صدای گرازیه که ازت در میاد...

 

[Pb.GraphisT]

داییم میره دبی سوار تاکسی میشه
وقتی که نزدیک مقصد میرسه نمیدونه چه جوری به عربه بگه که توقف کن رسیدم
کلی فکر میکنه میگه: حاجی صدق الله العلی العظیم

 

[Pb.GraphisT]

با گوشی دوسیمکارتم از سیم کارت اولی زنگ میزنم رو سیمکارت دومی که هر دوتا رو یه گوشیه اون خانومه می گه: مشترک مورد نظر;خر خودتی !
خر :-(
من : )
مشترک مورد نظر :-|

 

[Pb.GraphisT]

این
نه این یکی
نه دیگه این !!
خدا وکیلی روی این یکی برم دیگه …
“من هنگامی که میخوام سوار پله برقی بشم”

 

[Pb.GraphisT]

یه ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻧﻘﺪ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﺭ ﺑﻮﺩ
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺍﻟﮑﯽ ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﮐﺴﯽ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﺸﻪ!
ﺍﻻﻥ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﻣﯿﺪﻥ ﺑﺎﻻ
ﻫﻤﻪ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ولی ﺑﺎﺯﻡ توفیقی نمیشه

 

[Pb.GraphisT]

سوتی مادر گرام:
پسرم برو بلیز خواهرتو بیار پاش کنم !!
تازه مدیونین اگه فک کنین یه بار گف برو جورابتو سرت کن !!!
من o.O
مادر گرام ^_^
و همچنان من 0.o