Joker
پدر جد تالار !
مدیر بازنشسته
موضوع: آن سوی مرگ چیست؟ نقد و بررسی بازی آن سوی دو روح (Beyond: Two Souls) ناشر: Sony Computer Entertainment توسعه دهنده: Quantic Dream سبک: Adventure/Third-Person تاریخ انتشار: سه ماهه اول سال ۲۰۱۳ میلادی. پلتفرم: PS3
مطمئن هستم همه ما در زندگی به سرگذشتمان پس از مرگ یک بار هم که شده فکر کرده ایم. چه اتفاقاتی پس از مرگ خواهد افتاد؟ آیا انسان در همان سنی که فوت می کند به جهان دیگر قدم می گذارد؟ آیا انسان به ملاقات خانواده خود می رود؟ چه کسی در آنجا منتظر ماست؟ آن دنیا که همه در رابطه با آن صحبت می کنند چگونه است, اما حتی یک نفر هم از آنجا نیامده است. حتی داستان هایی وجود دارد که می گویند انسان پس از مرگ به یک پروانه تبدیل خواهد. اما شاید مهمترین و بزرگترین چالشی که برای انسان وجود دارد این است که آیا مرگ به معنی پایان زندگی است؟ در این رابطه می توانیم ساعت ها بحث کنیم و شاید هم به هیچ جایی نرسیم. اینها از جمله سوالات و موارد کوچکی است که انسان در رابطه با آنها به وجود آورده است.
اقای جک ترتون در کنفرانس سونی در نمایشگاه E3-2012 وقتی که دیوید کیج را صدا کرد تا بر روی صحنه بیاید یک آهنگ بسیار زیبا از ساخته قبلی (رگبار باران) همین شخص در کنفرانس پخش شد و همه شرکت کنندگان را شیفته خود کرد. این شخص در ابتدا از فناوری انحصاری خود و ناشرش یعنی کارا صحبت کرد. کارا همان فناوری است که در سال ۲۰۱۱ میلادی در کنفرانس تخصصی توسعه دهندگان بازی با یک دمو به نمایش درآمد. پس از اینکه این شخص از فناوری خود صحبت کرد, بحث خود را وارد معرفی جدیترین عنوان خود یعنی آن سوی دو روح (Beyond: Two Souls) برای پلتفرم PS3 کرد. او می گوید:
هنرمندی که جای جودی هولمز حرف می زند و هچنین لباس فناوری کارا را پوشیده است تا حرکات بدن و صورت او ضبط شود کسی جز بازیگر مشهور هالیوود یعنی الن پیج نیست همان شخصی که در فیلم سراغاز بازی کرد. این دختر جوان (جودی هولمز) با یک قدرت ماوراء الطبیعه در ارتباط است و شاید همین قدرت او را با جهان دیگر یعنی آخرت متصل می کند. بازی در یک قطار اتفاق افتاد. جودی در روزهای سخت و بارانی در یک قطار نشسته بود و برای اینکه سردش نشود کاپشن خود را محکم گرفته بود. در آن زمان ما کنترل جودی را نداریم بلکه ما در نقش یک روح ظاهر می شویم. می توانی از کنار افراد در قطار عبور کنیم بدون آنکه آنها از حضور ما متوجه شوند. پس از گشت و گذار در قطار پس از مدتی به ایستگاه خواهیم رسید که در آنجا ماموران پلیس در انتظار جودی هستند. سپس چند تا از ماموران برای اینکه بفهمند آیا ما در قطار حضور داریم یا نه وارد می شوند. در ضمن این موضوع را تا یادم نرفته بگویم و ان هم این است که در زمانی که قطار ایستاده است شما می توانید روح را از قطار خارج کنید و به سمت یک سگ ببرید و سگ به دلیل حس قوی خود شروع می کند به پارس کردن.
خب حالا زمان آن رسیده که شما جودی را از خواب بیدار کنید. نزدیک او می شوید و یک بطری آب را از جایش بر روی پای جودی می اندازید و این عامل باعث می شود که جودی از حضور ماموران پلیس با خبر شود. وقتی که باران را بر روی شیشه های قطار مشاهده می کنید یک حس جالب و زیبا به شما دست خواهد داد، حتی باران بسیار بهتر از رگبار باران کار شده است. تقریبا هم ماموران پلیس و هم جودی هم زمان از وجود یکدیگر با خبر می شوند. توجه داشته باشید که در این بازی شما هیچ وقت گیم اوور نخواهید شد. برای شما دوستان عزیز مثال می زنم اگر جودی در قطار توسط ماموران پلیس دستگیر شود با همان صحنه ای مواجه خواهید شد که در کنفرانس مشاهده کردید و اما نه اگر بتوانید شخصیت اول بازی یعنی جودی را از قطار فراری دهید با صحنه های دیگری که در جنگل اتفاق می افتد مواجه می شوید. در قطار پس از یک سری درگیرها که واقعا زیبا کار شده اند (در صورتی که اگر بتوانید خود را نجات دهید) به دستشویی قطار می رسید و چاره ای جز وارد شدن به آن ندارید و همچنین باید در را از پشت قفل کنید. در بالای دستشویی یک دریچه ی هوا وجود دارد. جودی در باز کردن آن دریچه موفق نیست حالا زمان آن است که روح وارد کار شود تا آن دریچه را از جای خود درآورد. شما از راه دریچه هوا بر روی قطار می روید و ماموران پلیس هم از انجا بر روی قطار به دنبال شما می آیند. باز هم در یک درگیری زیبا با ماموران, شما در بین آنها محاصره خواهید شد و چاره ای جز پریدن از روی سقف قطار در جنگل را ندارید.
وقتی که از روی قطار به داخل جنگل پرش می کنید یک حالت عجیبی در اطراف جودی به وجود می آید و این موضوع باعث می شود که او به سلامت به سطح زمین برسید. جنگل حالت خاصی دارد و واقعا بدون اغراق فرانسوی ها کارشان را بلد هستند. جو آنجا بسیار جالب و متناسب با بازی ساخته شده است. نور هلیکوپتر پلیس ما را دنبال می کند و سگ ها با صدای ترسناکشان به سرعت به دنبال ما راه می افتند. شما باید سریع جودی را از محل خارج کنید و پس از مقداری دویدن و از لابه لای درختان عبور کردن به یک رودخانه خواهید رسید. آب بسیار زیبا طراحی شده است صدای آن بسیار رسا است و این موضوع قدرت موتور بازی را نشان می دهد. وقتی که به آن طرف رودخانه می رسید باید از صخره ها بالا روید تا از چشمان مامورن پلیس پنهان شوید. وقتی که کاملا از صخره ها بالا می روید به یک سطح جاده خواهید رسید. دوستان اگر می خواهید ادامه ی قسمت را ببینید پیشنهاد می کنم پیش نمایش بازی را دانلود کنید تا بهترین صحنه های بازی را خودتان با چشمانتان مشاهده کنید و همچنین در ادامه اتفاقاتی می اقتد که بسیار جالب و هیجان انگیز هستند و با خواندن مطلب نمی توان انها را بازگو کرد. نتیجه گیری: آن سوی دو روح بازی داستان محور است و این چیزی است که کیج می خواهد. دیوید کیج می گوید من بازی های خود را برای نوجوانان و جوانان نمی سازم بلکه بازی های خود را فقط برای افراد بزرگسال می سازم به این دلیل که من بازی نمی سازم بلکه می خواهم چیزی فراتر از سرگرمی را برای مردم به وجود آورم. در زمان انتشار بازی حتما یک PS3 جور کنید چون در این جهانی که ما زندگی می کنیم ممکن است این طور سرگرمی های را به ندرت و یا هیچ وقت تجربه نکنیم.
در این بازی شما جودی هولمز (Judy Holmes) را کنترل خواهید کرد و در این بازی شما باید سرنوشت ۱۵ سال از زندگی این شخص را پیدا کنید و بفهمید او که بوده است.
دیوید کیج (David Cage) سازنده Beyond: Two Souls به یک سری سوالاتی که درباره این بازی شده، پاسخ می دهد.
داستان
Beyond داستانی در مورد دو شخصیت جودی (Jodie) و آیدن (Aiden) است که 15 سال از زندگی جودی هولمز (Jodie Holmes) را روایت می کند. ما در نقش او رشد می کنیم و چگونگی بزرگ شدنش را می بینیم.
الن پیج (Ellen Page)
فوق العاده از کار کردن با او خوشحال هستیم. الن فوق العاده با استعداد است و به خوبی در نقش جودی هولمز قرار می گیرد، طوری که اصلاً انتظارش را نداشتم.
تفاوت بین Heavy Rain و Beyond
این بازی واقعاً در مورد چیزهایی است که از Heavy Rain دوست دارید. مثل درام، دیالوگ ها، شخصیت ها و پیچش های اخلاقی و تمام انتخاب ها و عواقب آن ها و اینبار اکشن بیشتری هم در بازی وجود دارد. اکشنی با کنترل مستقیم.
کنترل کردن آیدن
کنترل کردن آیدن با استفاده از SixAxis است، چون فکر کردیم که این بهترین روش برای القاء حس روح بودن است. وقتی روح هستید، کارهای متفاوتی را می توانید انجام دهید. مثلاً از میان اشیاء رد شوید. ماده برای شما وجود ندارد.
انتخاب ها
بنا به روش بازی کردن، چیزهای متفاوتی را می بینید. می توانید در صحنه نمایش داده شده از بازی دستگیر شوید و به طور کلی یک تهدید جدید را تجربه کنید. هر سکانس می تواند به روش ها و راه های مختلف انجام شود، ولی کلیت داستان اصلی یکسان است. وابستگی، بیشتر به کارها و تصمیم های شما است تا QTEها.
مکاشفه
اینبار مکاشفات بیشتری در بازی وجود دارند. Heavy Rain دارای محیط های کوچک و بیشتر خانه بود. در Beyond با محیط های گوناگونی روبرو خواهید بود، ولی چیزهای زیادی را می بینید. فکر کنم خیلی ها از محیط های بزرگ بازی غافلگیر شوند و اینکه با این وجود چقدر پرجزئیات خواهند بود.
پیشرفت نسبت به Heavy Rain
فکر کردم در تمام زمینه ها پیشرفت کرده ایم. ایده اصلی این بود که بازی ای بسازیم که مثل یک بازی نباشد. می خواستیم یک چیز کاملاً زنده، هم در زمینه انیمیشن و هم در زمینه داستان بسازیم.
گیم پلی Sandbox
سعی کرده ام داستانی خلق کنم که در آن حس آزاد بودن داشته باشید. اینکه هر بار، هر کاری انجام می دهید، یک واکنش نسبت به آن وجود دارد. بازی کمتر خطی و بیشتر باز است. سعی کرده ام که یک توهم ایجاد کنم. شما فراموش می کنید که این یک برنامه است که در قالب پیکسل نمایش داده می شود.
مکانیزم گیم پلی
سعی می کنیم تا جایی که می شود از مکانیزم های کمتری استفاده کنیم، چون از مکانیزم خوشم نمی آید. مکانیزم ها بر خلاف زندگی هستند، زندگی زنده است... این چیزی است که سعی می کنم در کارم انجام دهم.
توانایی های آیدن
بنا به رنگ دور هر آدم، شما می توانید کارهایی را که با او انجام دهید را بدانید. با رنگ نارنجی می توانید آن ها را تسخیر کنید و با قرمز می توانید آن ها را خفه کنید. البته این به طور کلی به همین شکل نیست. بنا به سن جودی، آیدن می تواند قابلیت های مختلفی داشته باشد. وقتی جودی خسته باشد و یا در شرایط روحی خوبی نباشد، قدرت آیدن کمتر می شود.
بازی کردن در نقش جودی و آیدن
در بیشتر مواقع می توانید بین این شخصیت ها سوئیچ کنید، ولی بعضی وقت ها داستان شما را اجبار می کند.
قوانین آیدن
آیدن نمی تواند روی موجودات زنده اثر بگذارد. مثلاً نمی تواند انسانی را تکان دهد، ولی می تواند اشیاء را پرتاب کند. می خواستیم موقعیت های جالبی مثل مبارزه جودی با سگ ها را ایجاد کنیم. از اشیاء استفاده کنیم تا به آدم ها دسترسی داشته باشیم.