مصاحبه با همسر بابك مرواريد:
روزهاي خوش آشنايي
اوايل سال ۷۸ بود كه من براي سفر به انگليس رفته بودم و با همسرم همان جا آشنا شدم.يك مسافرت كاري بود و مدت زيادي هم طول نكشيد. همين آشنايي كوتاه بود كه منجر به ازدواج شد. كلا به نظرم نبايد اتفاق خاصي بيوفتد كه وصلتي صورت بگيرد. عشق در يك لحظه سراغ ادم ها مي آيد.
عوامل دخيل در يك ازدواج موفق
زندگي مشترك اصول و قوائد خواص خودش را دارد.يعني تو بايد براي يك زندگي جديد آماده شوي و خودت را از بعضي كارهاي زمان مجردي دور كني. در يك زندگي مشترك موفق علاوه بر اينكه احساس و عشق متقابل تاثير فراواني دارد منطق و تعقل هم بي اندازهدخيل است. زمان انتخاب بايد حتما به اين قضيه توجه داشت كه نكات مشترك و تفاهم اهميت زيادي دارد.
زندگی من چهارمین آلبوم بابک جهانبخش در بازار موسیقی پاپ
است.آلبومی که نسبت به آلبوم قبلی ات تفاوت زیادی دارد.
چه در ترانه ،چه در ملودی و چه در نحوه خواندن. چه شد که به
«زندگی من» رسیدی؟
برای اینکه پاسخ این سوال را بده،می خواهم به چندین سال قبل برگردم. سال 84 آلبوم چی شده را منتشر کردم که شکر خدا موفق شد.البته به واسطه ی پخش کلیپم در آن زماندو،سه سالی اجازه فعالیت پیدا نکردم.بعد از سه سال آلبوم «بی اسم»را روانه بازار کردم اما آن استقبالی که مد نظرم بود و حدس میزدم،از آلبوم به عمل نیامد...
در حالی که آلبوم خیلی خوبی هم بود.
به نظر خودم یکی از بهترین مجموعه هایی بود که تولید کردم.آلبومی بود که درصد اشتباهات پایینی داشت.فکر میکنم آن موقع ما جلوتر از زمانمان حرکت کردیم.«بی اسم»جلوتر از زمان خودش بود و نهایتا نتیجه ای که میخواستیم را نگرفتیم. بعد که این اتفاق رخ داد،من کمی سرخورده شدم چرا که دنبال اتفاق بزرگتری بودم.در «بی اسم»ملودی هایی بود که رویشان ادعا دارم و قابلیت موفقیت بسیار بیش از این را داشت.بعد از مدتی سرخوردگی و سردرگمی شروع کردم به تولید آلبوم«احساس»متاسفانه وقتی آۀبومت موفق نمیشود همه دوستان تنهایت میگذارند. من هم احساس تنهایی میکردم با این حال تولید آلبوم را آغاز کردم.کار را با پوریا حیدری استارت زدیم اما من احساس کردم که پوریا انگیزه ی سابق را برای همکاری با من ندارد.همان زمان پیام هوشمند دوست قدیمی ام و آهنگساز قطعه چی شده از آلمان به ایران بازگشت و دوستی و همکاری ما از سر گرفتهشد.به هر حال با هر سختی و مشقتی که بود آلبوم احساس تولید شدو از کمپانی خوب دنیای هنر به بازار آمد.رامین بصیرت نیا برای پخش آلبوم احساس زحمت زیادی کشید و من از این بابت از او سپاسگزارم.شرایط خوبی که در آلبوم چی شده برای من به وجود آمده بود ،به نحوی از دست رفته بود و همه ی تلاش من این بود که آن شرایط را برگردانم.احساس جواب خوبی گرفت و موفق شد و این برای من جالب بود که چرا که خودم بی اسم را آلبوم بهتری می دانستم و می دانم.البته این اعتراف امروز من است.قبلا هرگز این حرف را نزده ام.بعد از آلبوم«احساس»به من گفتند که ریتم آلبومت کمی کند بود.خودم هم این حرف رو قبول داشتم.آمدم و در «زندگی من»فضا را به طور کل تغییر دادم.همکاری با پوریا قطع شد.من به کار پوریا ایمان داشتم وهمین امروز هم دارم و کارش را می پسندم.اما می خواستم فضای کاهای خودم را دچار دگرگونی اساسی کنم.اتفاق بعدی این بود که توانستم خودم ترانه بنویسم. این حس جدید به من کمک کردتا آلبوم بهتری تولید کنم.هیچ ادعایی هم در زمینه ترانه سرایی ندارم اما نتیجه ی خوبی از ترانه هایم گرفتم.خودم در آلبوم بیشتر تنظیم کردم و در نهایت سعی کردم ملودی های تازه تری بسازم. ضمن اینکه همکاری با دوستان تازه تری را تجربه کردم.پیام هوشمند هم دوباره کنارم بود اما با فضایی جدید.«هذیون»را ساخت که کار کاملا متفاوتی است.خودم قبل از انتشار آلبوم معتقد بودم «هذیون» حد وسط ندارد یا خیلی دوستش خواهند داشت و یا از کار بدشان می آیدکه شکر خدا بیشتر پیش بینی اول به وقوع پیوستاز سوی دیگر در این آلبوم آمدم و ملودی و تنظیم ها را جابه جا کردم . مثلا یکی از ملودی های پیام را خودم تنظیم کردم.این ها تغییراتی بود که در آلبوم به وجود آوردم و جواب خوببی هم گرفتم.از همکاری با امیر حسین اویسی و انوش تقوی هم خیلی راضی ام.همه برای آلبوم زحمت زیادی کشیدند.در هر صورت بعد از احساس خلایی را احساس کردم و خیلی زود دست به کار شدم و 11 ماه و17 روز بعد«زندگی من»را منتشر کردم.الان هم به کر جمع آوری آلبوم نیستم چرا که باز دنبال تغییر فضا هستم و برای تغییر فضا احتياج به زمان دارم.در ضمن می خواهم روی کار بعدی هزینه بیشتری كنم و این هزینه بیشتر هم احتیاج به زمان دارد.
بسیار خوب،اسم«زندگی من»از کجا آمد؟
یکی از سخت ترین کارها در تولید آلبوم،انتخاب اسم است.این کار روانشناسی می خواهد.چون اسم آلبوم مستقیما با مخاطب ارتباط برقرار می کند و می تواند دافعه یا جاذبه داشته باشد.من دیدم کلمه ی «زندگی»در بیشتر قطعات آلبوم تکرار شده ونام یکی ازقطعات هم «زندگی من»است.با این حال فقط به این دلیل که اسم یکی از قطعات بود،نام آلبوم را «زندگی من»نگذاشتم.ما در این آلبوم 10 تراک داشتیم با 10 احساس متفاوت.یکی از آهنگها ازدوس داشتن حرف میزد دیگری از نبودنو آن یکی از رفتن و خلاصه همه ی اینها با احساس همه ی ما سازگار است.مجموعه این آلبوم زندگی ما بود و من هم خواننده کار و صدای مخاطبم هستم.این شد که نام آلبوم را «زندگی من» گذاشتم.
تنوع همکاران تو بخصوص در بخش تنظیم از آلبوم«چی شده»تا آلبوم
«زندگی من»خیلی زیاد بود.احساس نمی کنی از این شاخه به آن شاخه
پریده ای؟
حرفت درست است اما من هنوز آن ایده آلی را که می خواهم پیدا نکرده ام.شاید این حرف خیلی ها را ناراحت کند اما مندوس ندارم این اتفاق بیفتد.من یک مسولیتی در قبال دوستانم دارمو یک مسولیتی هم در قبال مخاطبان موسیقی و طرفدارانم.مسولیتی که در قبال طرفدارانم دارمخیلی مهم تر و جامع تر است.همیشه دنبا این بودم که برای طرفداران موسیقی و طرفداران خودم،خواننده ی متفاوتی باشم.بیشتر خواننده ها رفتن سراغ سیروان و کوشان اما من نرفتم.شکی در خوب بودن کار این دوستان نیست از نظر من کار سیروان واقعا عالی است.با این حال من با دوستان دیگری همراه شدم و حتی جاهاییی بیشتر از دستمزد دوستانی که اسم بردم هم هزینه کردم.خواستم تفاوت کنم و اگر قرار است اسم کوچکی پیدا کنم بتوانم کمکی برای کسانی باشم که هنرمندند اما اسم ندارند.دوستانم باید قبول کنند که من در رفاقت کم نمیگذارم و پای دوستانم می ایستم.با اینحال این بار و در آلبوم بعدی مطمئن باشید که من با نام های بزرگ و مطرح موسیقی هم همکاری خواهم کرد.به این نتیجه رسیده ام که الن وقتش استا اگر امروز با قاطعیت می گویمکه با چهره های مطرح همکاری خواهم کردبه این خاطر است که دلم از یکسری مسائل گرفته.من آدمی نیستم که برای کسی قیافه بگیرم و متکبر باشم اما بعضی از دوستان این مسئله را درک نکردند.توقع من از رفاقتم بیش از اینها بود.به همین دلیل از این پس سعی میکنم به جای رفاقت ،کار بکنم.این بیشتر به نفعم است.من با آدم هایی که اسم و رسم زیادی نداشته اند در این بازار خودم را مطرح کردم و این اصلا کار آسانی نیست.
برسیم به بحث ترانه های آلبوم«زندگی من»تغییرات زیادی در تیم ترانه
سرایان یه وجود آمده.هم من در این آلبوم حضور ندارم و هم بابک
صحرایی و چهره های جدیدی را به تیم ترانه ات آورده اي چرا؟
بگذار از خود تو شروع کنم. من با تو کارهای موفقی در بازار داشته ام.کارهایی مثل«فکرشو کن»،«یاد تو»و«خاطره».اما این بار سرعت کار من باعث شد تو و سایر دوستانی که ایم بردی در آلبوم حضور نداشته باشید.من می خواستم خیلی سریع کارها را جمع کنم.اما شماها مشغول کارهای دیگری بودیدو من هم فرصت نداشتم بایستم و باید به جلو میرفتم.با این حال در آلبوم جدید قطعا از ترانه های شما استفاده خواهم کرد.مجموعا از ترانه های آلبوم«زندگی من»را ضی ام .مثلا خود تو به عنوان یک ترانه سرا به ترانه هایی که خودم برای آلبوم نوشتم چه امتیازی میدهی؟
خب فکر میکنم هم در «باور کن» و هم در «دوست دارم»خوب نوشته ای.این را با در نظر نگرفتن این مسئله می گویم که تو اصلا ترانه سرا نبودی
بسیار خوب. کارهایی که از سایر دوستان گرفته ام را هم دوست دارم.کارهای محسن شیرآلی را بسیار پسندیدم.امیرمسعود میردامادی،علی بحرینی،رویا مجد آریا،سالیا هوشمند و سایر بچه ها هم کارهای خوبی در اختیارم گذاشتند.در مجموع چون کل آلبوم را آلبوم معتدلی می دانم و معتقدم همه تراک هایشان به نسبت قابل قبول است.پس ترانه هایش را هم میپسندم.از نحوه ی پخش آلبوم «زندگی من»و همکاری با پخش الوند راضی بودی؟از شرکت الوند و دوست خوبم آقای مصطفی سرلک تشکرویژه ای دارم چون کار را بسیار خوب پخش کردند.خیلی زحمت کشیدند و کار را خوب انجام دادند.خیلی ها گفتند پخش تصویر دنیای هنر حداقل در یکسری ازمناطق بهتر بود اما به نظر من هردو این پخش ها کارشان را بسیار خوب انجام می دهند.در نهایت من از پخش کار رضایت داشتم.از استقبالی هم که تا به امروز از آلبوم شده،راضی بودم و بازتاب بسیار خوبی گرفتم.
از انوشیروان تقوی همکار جدیدت بگو که این روزها جزو پرکارهای
بازار است.
اول از اخلاق انوش شروع می کنم.من با خیلی از موزیسین ها رفاقت دارم و همکاری کردم.با اعلام این مسئله که قصد بی احترامی به کسی را ندارم،باید بگویم که اخلاق انوش فوق العاده است و برای من مهمتر از کار همین است.انوش در عین حال که بسیار هنرمند و کاربلد است.فقط یک انتقاد از او دارم که با خودش هم مطرح کرده ام.معتقدم باید کمتر از این کار کند .کمی دوروبرش را شلوغ کرده است.شما آلبوم جدید رضا صادقی را گوش کنید.یکی از بهترین قطعاتش ساخته انوش بود.از کارهایی همکه برای خودم ساخته وتنظیم کرده بسیار بسیار راضی هستم.انوش اگر کمی کمتر باشد،موفق تر خواهد بود.
سال گذشته حضور فوق العاده ای در اجراهای زنده و کنسرت هاداشتی.
امسال چه برنامه ای داری که کنسرت هایت رنگ تکرار به خود نگیرد؟
در آغاز کنسرت هایمان قردادهای پر وپیمانی نمیبستیم.من آدمی نیستم که بخواهم این واقعیت را کتمان کنم.اما به مرور رقم قرارداد کنسرت هارا بالا بردیم و این باعث شد هزینه ی بیشتری هم برای کنسرت ها بکنیم و در نهایت بتوانیم ایجاد تفاوت کنی.بالطبع یکی از تفاوت هایی که در کنسرت های آنده من ایجاد خواهد شد،تغییر قطعات هست.این بار از آلبوم جدید هم خواهیم خواند واین یک تفاوت اس.به ارکسترمان هم نوازنده های جدیدی اضافه شده ان.تمام سعی مان این است که در کنسرت های آینده به خصوص در تهران،اجراهای متفاوتی داشته باشیم.به هر حال همه جای دنیا کنسرت ها کارگردانی می شوند و در اینجا هم این اتفاق باید رخ دهد.امیدوارم بتوانیم یک تیم کارگردانی برای کنسرت ها داشته باشیم.
از ارکسترت راضی هستی؟
بله.گروه خیلی خوبی است.یک مقدار تغییرات در گروه زیاد شد ولی کم کم به یک شرایط ثابت رسیدیم.در مجموع از همکاری با سرپرست ارکستر محسن فشار و رهبر ارکستر امیرحسین اویسی رضایت خاطر دارم.
راستی چه شد که خودت ترانه نوشتی؟
حسی بود که ناگهان به سراغم آمد و آن را در وجودم پیدا کرد.واقعا ادعایی در این زمینه ندارم اما خوشحالم که توانستم احساسم را بنویسم و بسازم و بخوانم.خیلی سخت ترانه می نویسم اما چون همزمان با موسیقی سروده می شود برایم اتفاق جالبی است.
حرف پایانی ات.
من همه تلاشم را کرده ام و بیشتر از این بلد نبودم.گاهی انتقادهایی را می شنوم که شاید بهم بربخورد.به هر حال حال طبیعت انسان همین است.اما بعد که فکر می کنم به این نتیجه می رسم که وارد این میدان شده ایم و باید انتقادها را هم مثل تعریف ها بشنوم و از آنها استفاده کنم.سعی می کنم از انتقادات نکته های خوب را بردارم و در کارم جاری کنم هنوز هم سعی می کنم یاد بگیرم و کارهای بهتری انجام دهم.