جوک های کوتاه و خواندنی

[ArasH--h.p]

دختر: بیا خواستگاریم،
پسر: صدات نمیاد بلندتر صحبت کن!
دختر: گفتم بیااااا خوااااستگاریم،
پسر: صداتو برای من بلند میکنی هرچی بین ما بود تموم شد...!!!

 

[ArasH--h.p]

ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻏﺮﻭﺏ ﺟﻤﻌﻪ ﯼ ۳۱ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ
ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﭼﺸﺎﻡ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪ . . . !
ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﯿﻦ ، ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﻫﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﺰﻧﻦ !

 

[ArasH--h.p]

دخترهای خوب مثل سیب روی درخت هستن
بهترین ها در
بالاترین نقطه درخت قرار دارند
به دست آوردنشان
ماشین شاسی بلند می خواد
من نداشتم با دمپایی زدم یکیش افتاد شما هم امتحان کنید )

 

[ArasH--h.p]

مورد داشتیم طرف "دانش آموز" بعد از چند وقت اومده شاد و شنگول اخبار ببینه
که خبرنگار گفته بازهم بوی ماه مدرسه آمد
طرف حالش بد شد الان تو کماست

 

[AlirezaIR]

دختره میره تعلیم رانندگی
ازش میپرسن فضا چطور بود
میگه خیلی معنوی بود
میپرسه چرا ؟
میگه اخه هر طرف میرفتم مردم میگفتن یا علی یا خدا !

 

[M.Bagheri]

ﮊﺍﭘﻦ ﻳﮏ ﺩﺳﺗﮕﺎﻩ ﺧﻴﻠﻲ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ دزد یاب ﻣﻴﺴﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺯﺩﻫﺎ ﺭﻭ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ دستگاهو به چند کشور میبرن واسه تست!
در ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ ! ظرف ﻣﺪﺕ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ حدود ﻫﻔﺖ ﺩﺯﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ .
ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ ﺍیتالیا ﻣﺪﺕ یه ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻩ ﺗﺎ ﺩﺯﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ !
(Y)ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ آلمان ﻣﺪﺕ یه روز ﻫﺸﺖ ﺗﺎ ﺩﺯﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ !
ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻮ ﻣﺪﺕ ﺩﻩ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺭﻭ ﻣﻴﺪﺯﺩﻥ !
ﻭﻃﻨﻢ، |||||
ﭘﺎﺭﻩ ﯼ ﺗﻨﻢ،|||||||
ﺍﯼ ﺯﺍﺩﮔﺎﻩ ﻭ ﻣﯿﻬﻨﻢ،
ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﺍﯾﺮﺍﺍﺍﺍﺍﻥ
ایییییییییییییییییییییران خاک دلیران
ایران مظهر نیکان
ایران همیشه جاوییییدان ! ! !

Send from my Xperia using Tapatalk

 

[M.Bagheri]

گل افتابگردان را گفتند :
چرا شبها سرت را پايين ميندازي ؟؟؟؟
گفت : ستاره چشمک ميزنه نميخواهم به خورشيد خيانت کنم...
.
.
.
.
.
.
به سلامتي همه ادماي اسکول که فک ميکنن افتابگردون حرف ميزنه

Send from my Xperia using Tapatalk

 

[A.Shadow]

مجری: تو خجالت نمیکشی معدلت 15 شده؟

پسرعمه: نه!

مجری: میدونی بچه ی آقای اکبری بیست شده؟

پسرعمه: میدونی آقای اکبری واس بچه ش پلی استیشن خریده؟

مجری: چه ربطی داره!؟

پسرعمه: هروقت شما عین آقای اکبری شدی منم عین بچه ش میشم!

مجری: خب من اونقدر پول ندارم!

پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!

مجری: ینی من اگه واس تو پلی استیشن بخرم درس میخونی!؟

پسرعمه: آدم وقتی پلی استیشن داره مگه خله بشینه درس بخونه!؟

مجری: بچه ی آقای اکبری که هم پلی استیشن داره هم درس میخونه!

پسرعمه: آها...حالا فهمیدی این بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!

 

[angry vampire]

بیو گرافی غضنفر:
بنام خدا هستم.
3 ساله که 19 سالمه
2 سال قبل از تولدم پدرم مرد
تو بیمارستان به دنیا اومدم
ازبچگی بزرگ شدم
چندسال سن دارم
تودوران کودکیم بچه بودم
بارفیقام دوست شدم
توخونمون زندگی میکنم
بعضی شبا که میخوابم خواب میبینم
تا حالا هم نمردم

 

[angry vampire]

ینی یه شیر زن پیدا نمیشه که
.
.
.
.
.
.
.
یه شکست عشقی به این ش.ه.رام ش.ب پ .ره بزنه؟
کصافط خیلی شاده