اختصاصی دشمن درون

A.Shadow

A.Shadow

مدیر کل تالار
مدیریت کل تالار
b55daa83003ef7ece59043ec084e1ca8.jpg

وقتی هرروز صبح از خواب بیدار می شوم، اولین چیزی که به آن فکر می کنم این است: هیچ راهی نیست، امروز یک تمرین سخت در باشگاه دارم. نمی خواهم بروم!

از آن لحظه به بعد، بمبارانی از بهانه ها برای نرفتن به باشگاه به ذهنم هجوم می آورد:

· دیشب تا دیر وقت کار کردی، به استراحت نیاز داری!

· اگه یه روز تمرین نکنی چیزی نمیشه.

· دیگه واسه رفتن دیر شده، می تونی از وقتت برای انجام کارهای دیگه استفاده کنی

· ...

امروز خوش شانس بودم و با استفاده از تمرین های مغزی هم توانستم به ذهنم غلبه کنم. اما برخی روزهای دیگر نمی توانم.

ذهن من در تلاش برای کاهش میزان انرژی که بدنم باید مصرف کند، سعی می کند تلاش هایم را از بین ببرد. هر روز. ذهنم از من می خواهد که ساده ترین راه را انتخاب کنم. با انتخاب این راه، می داند که انرژی مصرف شده توسط بدنم حداقل خواهد بود. و برای اینکه مرا مجبور به انتخاب این راه کند، انواع بهانه ها را به وجود می آورد. و وقتی دریافت که این بهانه ها روی من جواب می دهد، به طور مداوم از آن استفاده می کند تا نگذارد کارهایی را انجام دهم که دوست ندارد.


بدترین دشمن شما

مشکلی که می خواهم بیان کنم این است: انتخاب ساده ترین راه باعث کاهش تدریجی و درنهایت تخریب مهارت ها می شود.

هروقت که ساده ترین را انتخاب کردید، این دو اتفاق در مغز شما می افتد:

1- مغز تلاش برای پیدا کردن بهانه را تشدید می کند. مخصوصاً بهانه ای که دفعات قبل فایده داشت. سپس، دفعه ی بعد که می خواهید کاری سخت انجام دهید( مانند مطالعه، انجام تمرین های مغزی، تمیز کردن خانه) مغزتان با مهارت تمام شما را متقاعد می کند که هیچ کاری انجام ندهید.

2- سطح اوج مغز کاهش می یابد. با انجام ندادن کاری که برای شما سخت است، شما مغز خود را برای عبور از محدودیت تعلیم نمی دهید، در نتیجه مغز شما شرایط سطح پایین تر را قبول می کند. و در نهایت نقطه ی اوج مغز شما هرروز پایین تر می آید.


در حال حاضر مغزتان از شما می خواهد که راه ساده را انتخاب کنید. مهم نیست که کار مورد نظر برای شما مفید است یا نه. مثل این می ماند که بخواهید کاری انجام دهید، و یک نفر به طور مداوم به شما بگوید که این کار چقدر سخت و غیر ممکن است و بهانه هایی بیاورد تا شما آن کار را انجام ندهید. وقتی زمان اقدام می رسد، مغز شما گوش به زنگ می شود و تلاش می کند که شما انتخاب های ساده تر انجام دهید.


نمی توانید از شر ذهن خود خلاص شوید. هرجا بروید ذهن دنبال شما می آید. همیشه گوش به زنگ و منتظر حرکات شماست. به همین دلیل است که می گویم ذهن شما بدترین و سخت ترین دشمن شماست.

اگر بتوانید بر ذهن خود فائق آیید و آن را برای همیشه ساکت کنید، قادر هستید هرکاری که می خواهید انجام دهید.

این تنها جنگی است که ارزش مبارزه را دارد. جنگی برای مغلوب کردن خودتان.

افراد کمی در تاریخ به این موفقیت رسیده اند، با این حال این دردسترس هرکسی هست. و بر خلاف آنچه ممکن است فکر کنید، پیروز شدن در این جنگ ربطی به اراده ندارد.

نمی توانید تنها با اراده در مقابل ذهن خود پیروز شوید.

نکته ی اصلی که در این پست باید یاد بگیرید این است که نمی توانید ذهن خود را از افکار خالی کنید. این ممکن نیست. افکار همیشه آنجا خواهند بود. یک ماشینذهن ما وجود دارد که مدام آنها را تولید می کند. با این حال، کاری که می توانید انجام دهید نادیده گرفتن آنهاست. با این کار می توانید از تاثیر این افکار در امان باشید.

برای رسیدن به این نادیده گیری، نباید از اراده ی خود برای پیروز شدن علیه ذهن استفاده کنید. استفاده ی مداوم از نیروی اراده برای شکست دادن ذهن عواقبی دارد:

· برای پیروز شدن در این حمله باید قوی تر از حریف خود باشید و در هر صورت، صدمه خواهید دید. در این مورد صدمه روانی خواهد بود.

· خسته خواهید شد. چون از انرژی زیادی برای مخالفت با این افکار استفاده می کنید. اگر در زندگی مشکلات دیگری داشته باشید، فاقد انرژی خواهید شد و نمی توانید فعالیت های مهم را انجام دهید.

· اگر علیه افکار ذهن خود مبارزه کنید آنها را قوی تر خواهید کرد. بنا به دلایلی هرگاه با یک فکر مقابله کنید، قوی تر خواهد شد. سرکوب رفتارها آنها را تقویت خواهد کرد.

این حمله علیه ذهن شما فایده نخواهد داشت، چون با هر حمله قوی تر می شود. پس آیا واقعاً می توان ذهن را ساکت کرد؟


28d5a7d193de43bfd16af56d001775d4.jpg

تکنیک

پیروز شدن درمقابل ذهن، با مشاهده ی افکار و اثر آنها روی شما امکان پذیر خواهد بود. این یعنی از هر فکری که به مشکل مربوط می شود و هر تصمیمی که می گیرید آگاه باید. باید از تمام این فرایند آگاه باشید.

برای مثال، تصور کنید می خواهید اتاق را تمیز کنید. سپس بهانه های ذهنتان را برای انجام ندادن این کار می شنوید. با مشاهده ی مداوم این افکار از آنها آگاه باشید.

· اگر ذهن شما گفت که برای تمیز کردن اتاق خیلی خسته اید، به طور مداوم در ذهنتان بگویید « الان دارم فکر می کنم که برای تمیز کردن اتاق خیلی خسته ام»

· اگر ذهن شما با عصبانی شدن واکنش نشان داد، فقط آن را مشاهده کنید و در ذهنتان بگویید:« ببین چطور عصبانی می شوم. من واقعاً در این مورد عصبانی ام.»

سعی نکنید افکار یا احساسات خود را سرکوب کنید. فقط آنها را مشاهده کنید. و این کار را با کنجکاوی انجام دهید، مثل کودکی که چیزی را برای اولین بار کشف می کند. در ذهن خود نگویید « من عصبانی ام»، بلکه بگویید :« من می بینم که عصبانی ام».کنجکاو بودن درباره ی وضعیت، مثل تماشای فیلمی درمورد افکارتان می باشد.

مشاهده ی افکار، واکنش ها و احساسات دو اثر روی مغز دارد:

1- بلافاصله مشاهده می کنید که قدرت افکارتان کاهش می یابد. اثر کمتری روی شما خواهد داشت و شما نیز به اراده ی کمتری برای غلبه به آن نیاز دارید.

2- حمله ی این بهانه ها را منحرف خواهید کرد، و به مغزتان آموزش می دهید که در دفعات بعد نیز این کار را انجام دهد. باید هزاران بار این کار را انجام دهید اما پیشرفت خواهید کرد.


تمرین

در زیر تمرین ساده ای برای کاهش اثر افکار منفی ذهن شما وجود دارد. باوجودی که تمرین بسیار ساده است، خواهید دید که انجام آن به طور مستقیم در زندگی دشوار خواهد بود. با این حال، هرچه بیشتر تمرین کنید آسان تر می شود.

تمرین زیر را هرروز به مدت سه ماه انجام دهید و ببینید که چطور شرایطتان تغییر می کند. هر هفته، باید فعالتی را برای بررسی افکار انتخاب کنید. اگر بعد از سه ماه احساس کردید که موفق شده اید و به اراده ی کمتری برای انجام کاری که می خواهید، نیاز دارید، تمرین را با فعالیت های دیگری انجام دهید. در غیر این صورت، از ابتدا با فعالیت اولیه شروع کنید و تمرین را انجام دهید.


· یک فعالیت دشوار و ناخوشایندی که هرروز باید انجام دهید، اما ذهن شما نمی خواهد، پیدا کنید. برای مثال رفتن به باشگاه. این هدف شما برای یک هفته خواهد بود.

· هروقت درباره ی انجام فعالیت فکر کردید، آنطور که در تکنیک بالا گفته شد افکارتان را مشاهده کنید.

· آزادانه تصمیم بگیرید که فعالیت را انجام می دهید یا نه، اما در هر صورت افکار خود را درباره ی این تصمیم مشاهده کنید.

· فکر جدیدی در ذهن خود ایجاد کنید که می گوید چقدر احساس خوبی از انجام این فعالیت دارید. یک دقیقه وقت برای ایجاد این فکر با تمام جزئیاتی که برای لذت بردن نیاز دارید اختصاص دهید. در ذهن خود بگویید: من دوست دارم که فلان کار را انجام دهم. من از انجام فلان کار لذت می برم.

· هفته ی بعد، فعالیت متفاوتی را انتخاب کنید و همین تمرین را انجام دهید.

نتیجه

از بدترین دشمن درون خود آگاه باشید و شروع به شکست دادن او بکنید، چون وقتی موفق به این کار شوید توقف ناپذیر خواهید بود.

درحالی که یاد می گیرید چطور افکارتان را شکست دهید از اراده ی خود استفاده کنید. در آینده دیگر نیازی به آن نخواهید داشت.
 
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا