اختصاصی مصاحبه با بن پریدمور

A.Shadow

A.Shadow

مدیر کل تالار
مدیریت کل تالار
be4b1486bbe4efbef35f375b478ab7dc.jpg

هر ورزشی نیاز به یک سوپراستار دارد. افسانه ای که آن را برای هوادارانش شگفت انگیز تر کند. در دهه ی نود این سوپر استار همیشه دومینیک ابراین خوشتیپ بود که بیش از هرکس دیگری تا به حال قهرمان مسابقات حافظه شده است. در دهه ی گذشته ارزشمندترین بازیکن مسابقات حافظه مردی ریشدار با کلاه سیاه بود. او سریع ترین حافظه در جهان و احتمالاً بهترین طنز را در میان ورزشکاران داشت. در این پست از پرشین بکس مصاحبه ای با این نابغه درباره ی روش ها، مدل ها و حریفانش خواهیم داشت.


- درباره ی جوانیت برای ما بگو.

بن: دوران جوانی من برای هرکسی که به ورزش های حافظه علاقه داشته باشه کاملاً خسته کننده است. من در مدرسه یه گیک معمولی بودم. در ریاضیات خوب بودم و در اوقات فراغتم با دوستان گیکم شطرنج یا کارت بازی می کردم. من یکبار یک شعر در 12 سالگی برای جشن مدرسه حفظ کردم، اما فقط به خاطر اینکه خانم اسلاتر، معلم انگلیسی، از من خواسته بود. شاید فکر کنید این باعث شد تا من به یک قهرمان حافظه تبدیل بشم، اما اینطور نبود.

1ea9c723fc18f448979f814ba43d14b3.jpg


- اولین برخورد تو با ورزش های حافظ چه زمانی بود؟


بن: پاسخ کوتاهی که معمولاً به این سوال میدم اینه که« سال 2000 به مسابقات حافظه رفتم تا ببینم چطوریه، و پابند اونجا شدم». جواب طولانی کمی پیچیده تره:

سال 1997، در مجله ی مِنسا درباره ی یه رویداد جدید به نام المپیاد ورزش های ذهنی خوندم، که در واقع یکجور المپیک برای ورزشهای ذهنی بود و در اون هررقابتی که به نوعی به مغز مربوط می شد وجود داشت. تصمیم گرفتم برم و در مسابقه ی هوش جهانی شرکت کنم. این مسابقه شامل پنج روز حل پازل های IQ بود. خیلی جالب بود ( من بین بیست رقابت کننده پنجم شدم)، و همچنین فرصت پیدا کردم تا بازی های مختلف دیگه ای مثل بازی های تخته ای، کارت و رقابت های ذهنی که برگزار می شدم رو امتحان کنم. چیزی که اصلاً متوجه نشدم این بود که مسابقات حافظه هم همون سال برگزار می شد.

در 1998 وقتی که المپیاد ورزش های ذهنی به نواتل در همراسمیت منتقل شده بود، بودجه کاهش زیادی پیدا کرده اما مسابقه همچنان سرگرم کننده بود. من به همراه باقی شرکت کنندگان برای اولین بار به طور آگاهانه در مسابقه ی جهانی حافظه ثبت نام کردیم. در اولین روز مسابقه ( مسابقه در دو روز برگزار می شد) شنیدم که رشته ی محبوب حفظ کردن یک دسته کارته، و خیلی کنجکاو بودم که ببینم این کار چقدر می تونه سخت باشه. برای همین یه بسته کارت خریدم و بعد از ظهر اون روز سعی کردم با تکرار کارت ها برای خودم حفظش کنم تا اینکه بعد از 48 دقیقه این کار رو کردم.
a01b9ef27bf22cbfcace956360141595.jpg

روز بعد، پشت میز نشسته بودم و آماده بودم که مسابقات جهانی محاسبات ذهنی رو شروع کنم که یک نفر داخل شد ( فکر کنم دیوید لِوی بود. اون دوران این شخص یکی از سه نفر برتر در کنار تونی بوزان و ریموند کینی بود که این مسابقات رو برگزار می کردند) و اعلام کردم که اندی بِل رکورد جهانی در حفظ سرعتی کارت رو با 34.03 ثانیه شکسته. اختلاف بین این نتایج منو مجذوب کرد و با خودم فکر کردم با تمرین چقدر می تونم سرعتم رو بیشتر کنم. بنابراین در چند سال بعد هروقت فرصت پیدا می کردم تمرین می کردم. تونستم زمانم رو به 15 دقیقه کاهش بدم، اما هنوز از هیچ تکنیک حافظه ای استفاده نمی کردم. توی مقاله ای درباره ی این تکنیک ها خونده بودم اما کلاً شیوه ی قصر حافظه رو به درد نخور تلقی کردم، فکر کردم این روشیه که یک نفر از خودش درآورده تا کتابهاشو بفروشه و احتمالاً هیچ فایده ای نداره.

سال 1999، در Decamentathlon ( رقابتی متشکل از پازل هایی در ده ورزش ذهنی مختلف شامل حافظه)، Tom Groves رو ملاقات کردم، که همه رو با حفظ کردن یک دسته کارت در پنج دقیقه شگفت زده کرد و ظاهراً واقعاً از تکنیک های حافظه ای که دربارش شنیده بودم استفاده می کرد. اما هنوز هم قانع نشده بودم. به هرحال، من به مسابقات حافظه علاقه داشتم، بنابراین سال 2000 تصمیم به رقابت گرفتم.

در اولین رشته که حفظ عدد در یک ساعت بود، بدون استفاده از هیچ تکنیک حافظه ای تلاش کردم، اما جای تعجب نیست که امتیاز واقعاً بدی به دست آوردم. دومین رشته شعر بود، که در کمال شگفتی خودم و دیگران برنده شدم. جالب بود. شاید اگه در رشته های دیگه هم خوب می شودم، می تونستم در این مسابقه رتبه ی خوبی بگیرم. بعضی از رقابت کنندگان دیگه موفق شدند منو قانع کنند که تکنیک های حافظه واقعاً کار می کنه، بنابراین کتاب « از حافظه ی خود استفاده کنید» اثر تونی بوزان رو خریدم و فصل های مربوط به کارت ها و اعداد رو مطالعه کردم و فصل های دیگه که ربطی به مسابقات حافظه نداشت رو نادیده گرفتم. چند قصر و تعدادی تصویر برای کارت ها ساختم و شروع به تمرین کردم. روز بعد در رشته ی حفظ کارت در یک ساعت، با استفاده از سیستم جدیدم، تونستم سه بسته کارت رو حفظ کنم که خیلی شگفت زده ام کرد. هنوز به اندازه ی کافی سریع نبودم که یک بسته کارت رو زیر پنج دقیقه حفظ کنم، اما اون شب به هفت دقیقه و نیم رسیدم. از اون زمان به بعد به تکنیک های حافظه معتاد شدم.

- در اولین روزهات به عنوان ورزشکار حافظه الگوت کی بود؟

f18f8d9a532cbf03bd3181b4e74d4eaa.jpg
بن: در اون زمان، فقط یک الگوی واقعی برای همه وجود داشت: دومینیک ابراین. اون بهترین حفظ کننده در جهان بود و همیشه رقابت های جهانی رو به راحتی برنده می شد. اما رقیب اصلی اون اندی بِل بود و من به سرعت طرفدار اون شدم. سال 2000، اندی درست قبل از شروع مسابقه پیش من اومد و گفت:« سلام، من اندی ام، منم جزو رقابت کننده ها هستم» و ما گفتگوی دوستانه ای داشتیم. مدتی بعد وقتی فهمیدم اون قهرمان سابق مسابقه و جزو محبوب ترین ها بود خیلی شگفت زده شدم. دربیشتر مسابقات ذهنی بازیکن های خیلی خوب با افراد تازه کار اصلا صحبت نمی کنند، بنابراین اون کار متفاوتی انجام داده بود. و این نشون می داد که اندی می تونه خیلی بهتر از دومینیک بشه اگر که به طور مداوم نتایج خوب کسب کنه (کما اینکه همین اتفاق هم افتاد و در سال 2002 دومینیک و هرکس دیگری رو کنار زد). بنابراین من به عنوان بزرگترین الهام بخش دوران اولیه ام به او نگاه می کردم.

تنها حرفی که دومینیک به من در مسابقات 2000 زد این بود که « تو بودی که زمزمه می کردی؟»- چون در طول مسابقه ی اعداد گفتاری (spoken numbers)، می شد شنید که یک نفر با صدای بلند اعداد رو با خودش تکرار می کرد. اما اون من نبودم، بلکه شخص جلوی من بود. همچنین در روزهای اولیه ام نصحیت های زیادی از رقابت کنندگان بریتانیایی دیگه، مخصوصاً رابرت کاردر و تام گرووز دریافت کردم که خیلی به من کمک کرد.

- چی شد که چیز پیچیده ای مثل «سیستم بن» رو اختراع کردی؟ ( مترجم: سیستم بن، سیستم ابداعی بن پریدمور برای حفظ اعداد و کارت های بازیست که در پست های آتی درمورد اون توضیح خواهم داد)

f9e5a3103801b466d2a079be67b33fd6.jpg
بن: تا سال 2002، به طور منظم در مسابقات حافظه شرکت می کردم. اما می دونستم که به محدودیت سیستمی که استفاده می کنم رسیدم. با یک لیست ساده از 52 تصویر برای کارت ها و 100 تصویر برای اعداد. اگر سعی کنید یک عدد هزار رقمی رو در یک ساعت حفظ کنید، هر تصویر به طور میانگین پنج بار تکرار میشه. اگر بخواید ده بسته کارت رو حفظ کنید، هر تصویر ده بار تکرار میشه و این خیلی زیاده. امکان نداشت با چنین سیستمی جلو رفت. با استفاده از این سیستم موفق شدم اون سال رتبه ی یازدهم رو به دست بیارم، و با یک سیستم دسته بندی افتضاح برای اعداد باینری که خودم اختراع کرده بودم و اصلا به درد نخورد ( همیشه می خواستم از اینکه ابتدا اعداد باینری رو به اعداد صحیح تبدیل کنم و بعد به صورت عکس در بیارم خودداری کنم، بنابراین این سیستم اولین تلاش من برای بهبود سیستم های دیگه بود. این سیستم کار نکرد. اما من ناامید نشدم). اما می دونستم اگر از یک سیستم پیشرفته استفاده نکنم هرگز بهتر از این نمی شم.

در نوامبر سال 2002 کارم رو که ازش خسته شده بودم ترک کردم، مقدار زیادی پول با نرخ بهره ی بالا قرض گرفتم ( این بدهی همه جا دنبالم بود و منو از دریافت پول های دیگه بازمیداشت تا اینکه بالاخره پارسال پرداختش کردم ) و وقتی رو برای انجام کاری که می خواستم با زندگیم انجام بدم اختصاص دادم. این شامل تعطیلاتی در لاس وگاس، یک ماه دوره ی یادگیری آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجی، و نشستن در آپارتمانم و تماشای کارتون بود. اما این شامل زمانی برای فکر کردن در مورد تکنیک های حافظه و اینکه چطور می تونم خودمو بهتر کنم هم بود.

اولین قدم استفاده از هزار تصویر برای اعداد بود. من نمی خواستم این کار رو با استفاده از صامت های سیستم ماژور ( مترجم: نوعی سیستم حفظ اعداد) انجام بدم، چون فکر می کردم اگر هر تصویر یک کلمه ی ساده ی تک هجایی باشه خیلی بهتر یاد می گیرم و آسون تر و سریعتر در مسابقات ازش استفاده می کنم. بنابراین فکر استفاده از مصوت ها برای کلمات وسط به ذهنم خطور کرد. بنابراین لیستی به این صورت ساختم و با اون تمرین کردم( به جای دو تصویر، سه تصویر در هر مکان قرار می دادم تا ببینم کار می کنه یا نه) تا اینکه نسبتاً مطمئن شدم این خیلی بهتر از سیستم صد تصویری هست که قبلاً استفاده می کردم. اما من زمان زیادی برای تمرین نداشتم، چون تمام وقت در حال تماشای کارتون بودم. اون زمان بود که واقعاً بی پول شدم و مجبور بودم کار دیگه ای شروع کنم و به طور جدی روی سیستم حافظه ام کار کردم.

درواقع چیزی که باعث الهام من شد از جای خاصی نیومد. تا جایی که یادم میاد به این فکر می کردم که چه کاری با کارت ها می تونم انجام بدم؟ سیستم شخصکاروسیله (Person – Action – Object ) برای من فایده ای نداشت ( من از این در سیستم شکست خورده ی اعداد باینری استفاده کرده بودم ) اما چطور می تونید تعداد تصاویر رو افزایش بدید و هر تصویر بارها و بارها تکرار نشه؟ یک تصویر برای هر جفت کارت؟ چقدر تصویر باید باشه؟ 2704. این خیلی بیشتر از 1000 نبود، ممکن به نظر می رسید. اما چطور اونها رو به کلمه تبدیل کنم؟ در مورد شماره – خال – شماره – خال فکر کردم اما این خیلی دست و پاگیر به نظر می رسید. و من واقعاً سیستم صامت مصوت صامت خودم برای اعداد رو دوست داشتم. بعد ناگهان فکر کردم: هی، فقط شونزده ترکیب از دو خال وجود داره. شوزده صامت، سیزده مصومت، سیزده صامت. می تونم این کار رو انجام بدم؟ حتماً، بذار امتحان کنیم!

و از اون موقع، متوجه شدم که برای چهار عدد باینری هم شونزده ترکیب وجود داره، بنابراین می تونستم این کار رو با 4-3-3 انجام بدم و از تصاویر مشابه برای ایجاد یک تصویر برای هر ده رقم باینری استفاده کنم، که رقم خیلی خوبی برای قرار دادن هر خط سی رقمی در یک مکان بود! و اگر فقط چندتا از هزار تصویرم برای اعداد صحیح رو اصلاح می کردم( من هنوز از b یا p برای 9 استفاده می کردم) می تونستم یک لیست کامل از 2704 تصویر داشته باشم که هرچیزی رو پوشش می داد! چه سیستم باحالی می شد! و این لحظه ی الهام بخش بود که تبدیل شد به چندین ماه کار بر روی ساخت تصاویر و یادگیری اونها.

- می دونم این سوال رو بارها و بارها شنیدی. اما می خوام بدونم سیستم تو چطور کار می کنه؟

بن: این خودش یه مقاله ی جداست. من بعضی وقتها اون ها رو در راهنمای جامع «سیستم بن» می نویسم. اما به طور ساده، این یک تصویر از شخص یا وسیله برای هر سه رقم صحیح، ده رقم باینری یا یک جفت کارته. سه وسیله در یک مکان. به همین سادگی.

- چقدر طول کشید تا سیستمت رو قبل از اینکه برای مسابقات حافظه آماده بشه تمرین کنی؟
86c4d40ef46d82a4a1604b4aa4b68188.jpg

بن: کار خیلی فشرده ای بود. من هر لحظه ی فراغتم رو برای تمرین صرف می کردم. خوشبختانه، کار جدیدم که واقعاً افتضاح بود، یک مسیر 35 دقیقه ای با قطار تا خونه ام فاصله داشت. بنابراین من من هرروز سوار قطار می شدم و هیچ کاری بهتر از یادگیری لیست تصاویرم نداشتم. و وقتی به خونه می رسیدم، از اون تصاویر بارها و بارها برای تمرین کارت ها، اعداد و باینری استفاده می کردم. شگفت انگیز بود که چطور سرعتم در رشته های ماراتن افزایش پیدا کردم. رشته های سرعتی وقت بیشتری می گرفت اما در نهایت، من بهتر از همیشه شدم. بعد از اینکه سیستم جدیدم رو درست کردم دیگه هیچ وقت از سیستم قدیمی استفاده نکردم. بنابراین هرچند هنوز کاملاً آماده نشده بود، از سیستم جدیدم در مسابقات حافظه در آگوست استفاده کردم و در کمال تعجب همه برنده شدم ( گونتر و دکتر ییپ که در اون زمان دوتا از بهترین های جهان بودند رو شکست دادم )، و سپس در مسابقات حافظه در ماه اکتبر در مالزی سوم شدم. من هنوز هم در حال بهبود سیستمم هستم، بنابراین می تونید اینطور بگید که سیستم من هنوز کاملاً آماده نشده...

- تو هنوز بهترین بازیکن در ورزش های حافظه هستی اما ورزشکاران دیگه ای مثل ژوهان مالو، سیمون راینهارد، گونتر کارستن، ونگ فنگ، سو رویکایو و خیلی های دیگه واقعاً به تو نزدیک شدند. چطور با این فشار مقابله می کنی؟ ( مترجم: در زمان مصاحبه هنوز رکورد بن شکسته نشده بود اما مدتی بعد سیمون راینهارد تونست رکورد حفظ سرعتی کارت رو بشکنه).

بن: اینکه بهترین باشی جالب نیست. وقتی کسی باشه که باهاش رقابت کنی راحت تر می تونی پیشرفت کنی. همیشه سعی می کنم به خاطر داشته باشم که هرکسی حداقل در یک رشته بهتر از منه، بنابراین می دونم که اگه تلاش کنم می تونم بهتر بشم. اما وقتی بحث رقابت میشه، من فشار رو دوست دارم ــ من همیشه بهترین نتیجه رو می گیرم وقتی مجبورم امتیاز خوبی به دست بیارم یا شکست بخورم.

- فکر می کنی می تونی مدت زیادی در صدر بمونی؟


بن: بستگی داره به اینکه به تمرین ادامه بدم، و به اینکه شخص دیگه ای با سیستمی بهتر از مال من بیاد. در حال حاضر، به جرات مطمئنم سیستم من بهترینه، و من یک سروگردن بالاتر از هرکسی هستم که بخواد ازش استفاده کنه چون از سال 2003 دارم انجام می دم. اما هرسال باید بهتر بشم، چون هرکس دیگه ای هم بهتر میشه و مطمئنم یک روز کسی که انتظارشو ندارم میاد و مسابقه رو با سیستم جدیدش برنده میشه و کاملاً منو لِه می کنه!

- این روزها چقدر تمرین می کنی؟


بن: نه خیلی زیاد. از دوماه بعد از مسابقات نوامبر واقعاً تمرین خاصی انجام ندادم. حتی وقتی واقعاً انگیزه دارم، به اون شدت که در سال های 2003 و 2004 بودم، تمرین نمی کنم. بعضی وقتها مود تمرین دارم و بعضی وقتها نه. فقط باید امیدوار باشم وقتی انگیزه ی تمرین دارم با مسابقات حافظه همزمان باشه!

- تا حالا درباره ی سیستمی بهتر از سیستم بن فکر کردی؟

بن: بله، اما نه به طور جدی. در حال حاضر نیاز به سیستم بهتری ندارم، اما به زودی همه چی تغییر می کنه. شاید دوباره چیزی باعث الهام من بشه اما در حال حاضر چندان فکر بهبود اون نیستم.

- به رقیبانت کمی امید بده: بزرگترین ضعف تو چیه؟

بن: حریفان من نیاز به امید ندارند. همه شون می دونند که من این روزها خیلی شرایط مناسبی ندارم. تمام شش یا هفت رقیب جدی من می تونند امسال منو شکست بدند اگر خوب تلاش کنند. اما ضعف من عدم تمرین من، ناامیدی در اسامی و چهره ها و عدم انگیزه برای برنده شدن در مسابقات حافظه، نسبت به کسی که هرگز برنده نشده است.

- این ورزش رو در سال 2020 چطور می تونی؟


بن: مسابقات حافظه ی سال 2020 در ماه برگزار میشه! تونی بوزان اخیراً با خانواده ی سلطنتی ماه نشینان صحبت کرده و توافق کردند که WMC اونجا برگزار بشه. اما چون سفرهای فضایی فقط توسط فضانوردان انجام میشه، هیچ شرکت کننده ای در اون مسابقه نخواهد بود ( ماه نشینان هم چون واجد شرایط نیستند نمی تونند مسابقه بدند). با این حال، روی زمین، رقابت ها در حداقل بیست کشور جهان گسترش پیدا می کنه و در همه ی اونها استاندارد، بالاتر از چیزی میره که تصور می کنیم. امیدوارم.

- تحت این شرایط فکر کنم باید به ناسا محلق بشم! ممنونم که وقتت رو به ما دادی.
 
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا