Pb.GraphisT
گرافیست
مدیر ارشد گرافیک
تیغ برّان گر به دستت داد روزی روزگار
هرچه میخواهی ببر، اما مبُر نان کسی
هرچه میخواهی ببر، اما مبُر نان کسی
حس میکنم بیکاریتیغ برّان گر به دستت داد روزی روزگار
هرچه میخواهی ببر، اما مبُر نان کسی
الان به من میخوره بیکار باشم؟حس میکنم بیکاری
اگه اره بگو کارت دارم
قبول ندارمهيچكس از آينده خبر ندارد
مردي كه امروز با عجله توي مترو از تو ساعت پرسيد شايد يك ماه بعد به نام كوچكش او را صدا بزني
شايد دختري كه امروز با او قدم ميزني و بستني ميخوري ، چند سال بعد خسته و كالسكه به دست از روبهرو به سمتت بيايد و تو سرت توي كيفت باشد و با تنه از كنارش رد شوي ، شايد او برگردد تو هم برگردي يك ثانيه به هم خيره شويد و يك سال خاطره زنده شود ، اصلا شايد هم او از خستگي برنگردد و به پسرش توي كالسكه خيره شود و اطمينان پيدا كند كه بيدار نشده باشد ، تو هم همچنان دنبال كاغذ حساب هاي شركت توي كيف ات باشي
امروز شايد علاقه ي عجيب و شديدي به موهاي بلوند داشته باشي و چند سال بعد موهاي مشكي ات را با دست از جلوي صورتت كنار بزني و ظرفي كه اب كشيدي را توي ابچكان بگذاري
هيچكس از آينده خبر ندارد
شايد امروز از اين كه ديگر نيست ، از اين كه رفته است توي تاريكي هق هق كني و دو سال بعد روي نيمكتهاي پارك ملت به آمدنش از دور با لبخند نگاه كني ، نزديك كه شد با خنده بگويي : باز كه دير كردي
شايد هم همچنان توي اتاقت باشي و فكر كني حست چقدر شبيه دو سال پيش همين موقع است
فهميدي مي خواهم چي بگويم ؟
نه
نمي خواهم بگويم همه دردها فراموش مي شود
نمي خواهم بگويم حتما زمان كسي كه امروز دوست داري را از يادت مي برد
نمي خواهم بگويم كسي كه امروز كنار توست دو سال بعد مي رود
خواستم بگويم تغيير شايد نام ديگر زندگي باشد
خواستم بگويم : بس كن
دست بردار از اين كه فكر كني همه چيز را بايد تو درست كني
دست بردار از اين مه فكر كني هميشه تو مدير زندگي ات هستي
انقدر براي فردا ، براي يك سال بعد ، براي اينده با فلاني ، برنامه نريز و نخواه كه همه چيز همان طوري پيش برود كه مي خواهي ، خواستم بگويم خيلي چيزها دست تو نيست و اصلا اين چيز بدي نيست
اينطوري مي تواني با خيال راحت تري چاي ات را كنار پنجره بنوشي و مطمئن باشي زندگي هم انقدرها دست و پا چلفتي نيست تو را مي برد آنجايي كه بايد
خواستم بگويم انقدر مطمئن نباش به حس و حال امروزت كه هميشگي خواهد ماند
خواستم بگويم شايد تغيير نام ديگر زندگي است
پس ، بهترين اهنگ و بهترين لباست را براي همين ثانيه از زندگي ات اماده كن چون هيچكس از آينده خبر ندارد.
به کامپیوتر نیازهالان به من میخوره بیکار باشم؟
چه کاری؟
اگه به کامپیوتر نیاز داره که هیچی ولی اگه نداره بگو
اوکیهبه کامپیوتر نیازه
دسترسی داشتی بگو
باز اومدی و مار بازی هات شروع شدقبول ندارم
شما الان یه میلیارد سال زندگی میکنید کل قوانینو نقض کردید اصن
حلالتون نمیکنمباز اومدی و مار بازی هات شروع شد
شیطونه میگه پشت دست بزنم تو دهنت خون بپاشه به در و دیوارهااا
خشن هم که هستید:نچ نچباز اومدی و مار بازی هات شروع شد
شیطونه میگه پشت دست بزنم تو دهنت خون بپاشه به در و دیوارهااا