چتــــــــــــروم آفلایــن

RAHA

RAHA

عمه برادرزاده
مدیر بخش
جام خیلی خالی بود اینجا ها
آخی خدا شفا بده آقا نایک
( حالا نداد هم زیاد مهم نیست مرگ حقه) :دی
هنوز امتحان ها تموم نشده؟؟؟
 
RAHA

RAHA

عمه برادرزاده
مدیر بخش
چه خبرا
این مدت من نبودم کسی داماد نشده؟ بچه دار؟ مرگ و میر؟؟ شکست عشقی
خر بالدار شاخ شکسته هم که هنوز نیومده فروم
برادرزاده ام خبری ازش نیست؟
 
M.Bagheri

M.Bagheri

مدیر کل تالار
مدیریت کل تالار
هیچ خبری نیست
همه دارن درس میخونن،در حد مرگ؛))
 
RAHA

RAHA

عمه برادرزاده
مدیر بخش
عجبا
چقدرررررررر زشت
 
WickedSick

WickedSick

کاربر تالار
کاربر تالار
من که یک کلمه درس نخوندم :)) بقیه رو نمیدونم :|
 
Real Feeling

Real Feeling

پسر دایی
کاربر فعال
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی

دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده‌ام

امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد

خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیده‌ام


در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده‌ها منزلگهی بگزیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام

حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده‌ام

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم

تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

♫♫♫

چندان خواهی درنگر در من که نشناسی مرا

زیرا از آن کم دیده‌ای من صدصفت گردیده‌ام

در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن

صد جان شیرین داده‌ام تا این بلا بخریده‌ام

پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده

زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام

حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده‌ام

تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم

تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام
 
Real Feeling

Real Feeling

پسر دایی
کاربر فعال
هی شرمساری شرمساری شرمساری

جز شرمساری از خودت چیزی نداری

هی نا امیدی نا امیدی نا امیدی

از هیچکس حتی خودت خیری ندیدی

هی تنگ دستی تنگ دستی تنگ دستی

چشماتو رو هرچی دلت می خواست بستی

هی آستین بردی به چشمای نجیبت

دستات خجالت میکشیدن توی جیبت

چون زیر بار دوستی جون کنده بودی

از مهره های گردنت شرمنده بودی

هرچی بهت تقدیم شد دوز و کلک بود

قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود

هی صبر کردی صبر اما بی علاجه

از صبر کردن روحتم بد هاج و واجه

بارون حریف شر شر چشم ترت نیست

سقفی که باید باشه بالای سرت نیست

با این و اون نجنگ فرار کن فرار

از مردم دو رنگ فرار کن فرار

هی لقمه توی خون زدی تا زنده موندی

عمری دم از بارون زدی تا زنده موندی

هی سیب نارس چیدی از باغ بهشتت

دیدی که راضی نیستی از سرنوشتت

چون زیر بار دوستی جون کنده بودی

از مهره های گردنت شرمنده بودی

هرچی بهت تقدیم شد دوز و کلک بود

قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود

با این و اون نجنگ فرار کن فرار

از مردم دو رنگ فرار کن فرار
 
M.Bagheri

M.Bagheri

مدیر کل تالار
مدیریت کل تالار
هی ...
 
killer666

killer666

demon is back
مدیر بازنشسته
چی شده عزیزم هی میکشی
فدایی داری
 
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا