جوک های کوتاه و خواندنی

[Real Feeling]

مامانم تازه یاد گرفته اس.ام.اس بده
واسم نوشته : آیا برای ناهار می آیی؟
جواب دادم :آری می آیم!
نوشته :از خودت مراقبت کن!
جواب دادم :مادر تو را بسیار دوست دارم!
نوشته :فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت!
خدایا این شادی هارو از ما نگیر

 

[Real Feeling]

اﻭﻥ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ
ﻣﻦ ۳ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﻮ ﺩﻣﺎﻏﺶ ﺑﻮﺩ
گفتم در جریان باشی !

 

[M.Bagheri]

تنها در خواستی که از بانک مرکزی دارم اینه که؛
با لحن بهتری موجودی حسابم تو تلفن بانک رو صفر اعلام کنه!

بی پولم، دزدی که نکردم

Send from my Xperia using Tapatalk

 

[Real Feeling]

حکمتی برای فهيمان : يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم

 

[Real Feeling]

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

 

[Real Feeling]

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

 

[Real Feeling]

طرف گوشی بیست میلیون ریالیش گم میشه عین خیالش نیس
اونوخ من زیپ جامدادی ۸۰هزار ریالیم خراب شده بود
تا ۲۴ ساعت کسی طرفم نمیومد

 

[Real Feeling]

هیتلر هم سن و سال من بود؛ فرماندۀ ارتش بود
اونوقت من با خودم میگم
کاش بند نافم رو قطع نمیکردن، حال ندارم غذا بخورم

 

[Real Feeling]

یکی از رویاهام اینکه
۱۰ تا عیال (همسر) داشته باشم
ده تا تو یه خونه بزرگ
همه هم با هم خییییلی خوب باشن
اون وقت صداشون کنم
عیالات متحده

 

[Real Feeling]

معلم رو به دانش آموز میکنه میگه من دویدم تو دویدی او دوید مال چه زمانی هست؟میگه مال زمانی که یارانه ها رو میریزن به حساب