پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
روزی روزگاری یه حسینه (سورنا) بود که عشقه زندگیشو می دزدن و هنگامی که داشت با اون قد بلندش در پلیس هند پست می داده صحنه می بینه و اولش یه اهنگ هندی می خونه و بعدش از برج مراقبت با یک حرکت میاد زمین و سوار موتورش میشه و به سرعت به دزد ها می رسه و با یک حرکت کوبند تمام دزدا مزینه و شخص رباینده هنوز در حال فرار که . حسین با موتور در مقابلش قرار می گیره و دزده ترمز میگیره ولی ماشینش چپ میکنه و پشت سره هم ملق میزنه و هنگامی که ماشین از بالای سره حسین رد می شد با یک حرکت هم دزده و هم عشقشو از ماشین می کشه بیرون و ماشین به ادامه ملق زدنش ادامه میده و در همون جا حسین یه اهنگ هندی دیگه با عشقش می خونه .