جوک های کوتاه و خواندنی

[AvisaMA]

۳ روز میشه پسورد وایرلس رو عوض کردم هیچ همسایه ای تحویل نمیگیره !
دیگه جواب سلامم رو هم نمیدن…
امروز همسایه بقلی داشت به اون یکی میگفت :نامرد گدا نذاشت اون سریاله رو کامل دانلود کنم !!

 

[AvisaMA]

یه بنده خدایی تو بانک ۱۰۰ میلیون برنده میشه !
رئیس بانک به کارمنداش میگه کى میتونه بره بهش یجورى خبر بده تا سکته نکنه !؟؟
یکی از کارمندای بانک داوطلب میشه و میگه من میتونم ٬
خلاصه کارمنده میره درخونه ى شخص برنده و میگه :
اگه ۱۰۰ میلیون توو بانک برنده بشى چیکار مىکنى؟
یارو میگه : ۲۰۰ هزار تومنش رو میدم به تو ٬
کارمند بانک همونجا سکته میکنه !!!

 

[AvisaMA]

ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ:
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ: ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺁﻟﻤﺎﻥ: ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ، ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺿﺪ ﺁﺗﺶ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ: ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ، ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ
ﺍﯾﺮﺍﻥ: ﻗﻠﯿﻮﻥ، ﺯﻏﺎﻝ، ﻣﻨﻘﻞ، ﺑﺎﺩﺑﺰﻥ، ﯾﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻋﻮﺍ

ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ

 

[AvisaMA]

تو این فیلم خارجیا میخوان بچه رو شاد کنن،
یه دونه شکلات در میارن میدن بهش!
حالا عموی ما می خواست ما رو شاد کنه،
پلکاشو برمی گردوند ما عین سگ می ترسیدیم

 

[AvisaMA]

یکی ازرفیقش پرسید،به نظرت واسه تولد نامزدم چی بخرم که غافلگیر بشه؟
طرف گفت:شماره پاش رو بپرس، بعدبراش روسری بخر. اینطوری غافلگیر میشه

 

[AvisaMA]

اولی یه آینه پیدا میکنه میگه:این عکس چقدر برام آشناس!
دومی ازش میگیره نگاه میکنه میگه: خره این منم دیگه! )

 

[AvisaMA]

یه بچه ای داشته نمازمیخونده. یکی ازکنارش ردمیشه میگه آفرین!

نمازش رو قطع میکنه میگه: روزه هم میگرم!

 

[AvisaMA]

پسره استایلش مثل فرغونیه که ازطبقه ۱۲أم افتاده
سربازیشو باعقل ناقصش معافیت گرفته ، اونوقت واسه بی شوهری جک میگه!
خب کلنگ، موجود ناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار، بیل بدون دسته …
اگر قراره تو شوهر باشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگتره!
والاااا

 

[AvisaMA]

ﺍﻣﺮﻭﺭ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ
ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺧﻂ ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : خاک برمخت ، ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪﺍ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ ، ﻻﯾﺴﻮﺩ ، لامرض
هیچى دیگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ باهم ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ
که یهو ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﺩ ﺻﺪﺍﺵ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪیم فرار کردیم

 

[AvisaMA]

زنه به شوهرش میگه:
از حاج رحمان یاد بگیر، از بس زنشو دوست داره؛ بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش...
شوهره میگه:
عزیزم منم زمینو خریدم، آماده‌ست؛ منتها تاخیر از خودته!!