خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

GreaT VampirE

GreaT VampirE

کاربر تالار
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

یه بارم ااومد یه باگیو بهش یاد بدم
که همه اسماندژ میدونستن
اقا این چه جنجالی راه انداخت
گفت دیگه باهات صحبت نمیکنم
دیگه فروم نمیام
ددیگه بازی نمیکنم
دیگه....
وای خدا من ایرو ما رو برد
خیر سرم خواستم بهش کمک کنم
میگه انتظار نداشتم تو همیچنو همچون
اخه خرهههه باگ منابع رو که کل اسماندژ میدونستننننن
 
GreaT VampirE

GreaT VampirE

کاربر تالار
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

یادمه یه دوران واسه اذیت آزار هی میرفتم تو فروم گاکسی هی میگفتم گالسکی
اصلا این گالسکی سوژه ای شده بود تو سرور 4 واسه بچه ها(نمیدونم اول کی گفه بودش)

یه مدتم اسم محمدحسنو بلد نبود هی میگفتم اقای رنگارنگ:دی:لول
 
Pb.GraphisT

Pb.GraphisT

گرافیست
مدیر ارشد گرافیک
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

راستی مرتضی اون موقعی که با هم رفتیم ریدکال جنجال شده بود رو یادته ؟؟
همون موقعی رو میگم که فاتح هم بود با پیمان صحبت میکردم یه هو آدلف اومد تو روم رو میگم :دی

اگه یادته بگو اگه یادت نیست ولش کن من حوصله ندارم بگم :دی
 
KaShKoOl

KaShKoOl

یه مرد تنها و خسته
کاربر ماندگار
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

بگو گوش میدهیم
 
GreaT VampirE

GreaT VampirE

کاربر تالار
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

نه یادم نی ....من دارم میرم تا غروب....
 
lighting

lighting

Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

به به
 
Ragnarok

Ragnarok

کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

یادمه یه دوران واسه اذیت آزار هی میرفتم تو فروم گاکسی هی میگفتم گالسکی
اصلا این گالسکی سوژه ای شده بود تو سرور 4 واسه بچه ها(نمیدونم اول کی گفه بودش)

یه مدتم اسم محمدحسنو بلد نبود هی میگفتم اقای رنگارنگ:دی:لول

اشکالی نداره داداش گلم، تنها شما نیستی !!!


محمد حسن خان رنگناروک

این هم آدرسش :

http://forum.persianbax.ir/thread17544-28.html#post60257

:cry2:
 
KaShKoOl

KaShKoOl

یه مرد تنها و خسته
کاربر ماندگار
SaHMi

SaHMi

کاربر تالار
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : خاطرات اسماندژی | AsmandeZ

آقا من یه چیزی میگم فقط پاکش نکنید !!!

مرتضی خاطره مون رو بنویسم ؟؟ :دی

همونی که توی اوو عکست رو عوض کرده بودی شده بودی آدولف : دیییییییییییییییییییییییی

تا جایی که یادمه این کارارو اول اون پرهام چیز میکرد !!!
خدایی بچه باهوشی بود یکم مشکل شعور داشت فقط : دی
دلم واسش تنگ شده جمیعا یه فاتحه واسش بفرستید ! ! ! !
 
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا