imelia
کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
خواهش میکنم
خواهش میکنم
kereytoos
عجــــــــــ �ــــــــــب
مدیر بازنشسته
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
دوستان اول از همه واقعا از همتون عذر میخوام ، متاسفانه اشتباه از من بود، زمانی که من مقدمه ی داستان رو قرار دادم و از بچه ها نظر میپرسیدم اشتباهی نحوه جلو رفتن داستانو داخل چتروم افلاین توضیح دادم و حواسم نشد که اینجا هم اعلام کنم!
راستش قصد من از گفتن دیدن نور و بعد بیهوش شدن ،نشون دادنه ذره ای امید بود، و قصدم این بود که پلیسی که شانسی داشت ازون خیابون رد میشد اتفاقی حسین رو که بیحرکت و غرق در خون رو زمین افتاده بوده رو پیدا میکنه و سریعا به بیمارستان انتقالش میدن و حسین زنده میمونه و بقیه داستان حول حسین حرکت میکنه و با فلش بکایی که میتونیم بزنیم نشون میدیم که قبلا چه اتفاقاتی افتاده بوده که چرا یک نفر باید تو اون سرما بیاد و حسین رو با چاقو بزنه! (این حسین کصافط انقدر محبوبه حتی یک نفر هم نگفت که شاید زنده بمونه و همه سریع کشتنش!!! ) و ...
محمد درمورد اسم ها هم از اول قرار بر این بود که داستان با شخصیت بچه های فروم باشه، مثلا کسی که چاقو خورد اسمش حسینه!
دوستِ عزیز تو این فروم همه دوست هستن و دختر و پسر هم با هم فرقی نداره و همه به هم احترام میزارن، مثل سما و ریحانه و ... که همه بهشون احترام میزارن، پس نگران اسمتون نباشید، اگرم واقعا اینطوری راحتید هیچ مشکلی نیست و ما شما رو رویا صدا میزنیم
دوستان اول از همه واقعا از همتون عذر میخوام ، متاسفانه اشتباه از من بود، زمانی که من مقدمه ی داستان رو قرار دادم و از بچه ها نظر میپرسیدم اشتباهی نحوه جلو رفتن داستانو داخل چتروم افلاین توضیح دادم و حواسم نشد که اینجا هم اعلام کنم!
راستش قصد من از گفتن دیدن نور و بعد بیهوش شدن ،نشون دادنه ذره ای امید بود، و قصدم این بود که پلیسی که شانسی داشت ازون خیابون رد میشد اتفاقی حسین رو که بیحرکت و غرق در خون رو زمین افتاده بوده رو پیدا میکنه و سریعا به بیمارستان انتقالش میدن و حسین زنده میمونه و بقیه داستان حول حسین حرکت میکنه و با فلش بکایی که میتونیم بزنیم نشون میدیم که قبلا چه اتفاقاتی افتاده بوده که چرا یک نفر باید تو اون سرما بیاد و حسین رو با چاقو بزنه! (این حسین کصافط انقدر محبوبه حتی یک نفر هم نگفت که شاید زنده بمونه و همه سریع کشتنش!!! ) و ...
محمد درمورد اسم ها هم از اول قرار بر این بود که داستان با شخصیت بچه های فروم باشه، مثلا کسی که چاقو خورد اسمش حسینه!
دوستِ عزیز تو این فروم همه دوست هستن و دختر و پسر هم با هم فرقی نداره و همه به هم احترام میزارن، مثل سما و ریحانه و ... که همه بهشون احترام میزارن، پس نگران اسمتون نباشید، اگرم واقعا اینطوری راحتید هیچ مشکلی نیست و ما شما رو رویا صدا میزنیم
آخرین ویرایش:
lighting
Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
حامد کل داستان عوض شد که
حامد کل داستان عوض شد که
lighting
Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
با همون قتل شروع شه خیلی بهتره
بعد ها میشه از دوستان حسین تحقیق کرد و اونها بگن که حسین چیکار کرده که اینجوری شده و اینجوری میشه داستان رو پیچیده تر کرد
با همون قتل شروع شه خیلی بهتره
بعد ها میشه از دوستان حسین تحقیق کرد و اونها بگن که حسین چیکار کرده که اینجوری شده و اینجوری میشه داستان رو پیچیده تر کرد
kereytoos
عجــــــــــ �ــــــــــب
مدیر بازنشسته
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
اوکی داداش
پس شخصیتی که میمیره رو عوض میکنیم
نمیخوام حسین همین اول داستان بمیره
میخوام آخر داستان همه حسین رو که واقعا بیگناه هست رو به عنوان قاتل بشناسن (آخرشم یا اعدامش میکنیم یا با خودکشی میکشیمش)
اوکی داداش
پس شخصیتی که میمیره رو عوض میکنیم
نمیخوام حسین همین اول داستان بمیره
میخوام آخر داستان همه حسین رو که واقعا بیگناه هست رو به عنوان قاتل بشناسن (آخرشم یا اعدامش میکنیم یا با خودکشی میکشیمش)
lighting
Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
اوکی پس ما الان برای پیش برد داستان به این افراد نیاز داریم
یه کاراگاه زن
یه کاراگاه مرد
رئیس پلیس
مقتول در پارک
مقتول دوم که فردای همین روز به طرز مشابهی به قتل برسه(من می گم طرز کشتن رو هم عوض کنیم با چاقو خیلی ساده هست)
حالا حسین باید با مقتول سوم اشنا باشه تا بتونه وارد داستان بشه و در ابتدا هم جزو مظنونین نباشه تا داستان ادامه پیدا کنه
در کل نظر من رو هفت تا قتل هست که تو قتل هفتم بتونیم قاتل قلابی رو دستگیر کنیم(که همون حسین باشه)
اوکی پس ما الان برای پیش برد داستان به این افراد نیاز داریم
یه کاراگاه زن
یه کاراگاه مرد
رئیس پلیس
مقتول در پارک
مقتول دوم که فردای همین روز به طرز مشابهی به قتل برسه(من می گم طرز کشتن رو هم عوض کنیم با چاقو خیلی ساده هست
)حالا حسین باید با مقتول سوم اشنا باشه تا بتونه وارد داستان بشه و در ابتدا هم جزو مظنونین نباشه تا داستان ادامه پیدا کنه
در کل نظر من رو هفت تا قتل هست که تو قتل هفتم بتونیم قاتل قلابی رو دستگیر کنیم(که همون حسین باشه)
kereytoos
عجــــــــــ �ــــــــــب
مدیر بازنشسته
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
[22-06, 21:25] lighting: |
یا اصلا میشه مقتول ها کاملا رندم باشن وقاتل با هربار کشتن و گذاشتن علامت هایی خاص هدف خودش رو دنبال کنه |
|
[22-06, 21:24] lighting: |
و به خاطر این داره مرتکب قتل میشه
|
|
[22-06, 21:23] lighting: |
میشه داستان رو ترسناک کرد و کاراگاه رو جن زده کرد |
|
[22-06, 21:23] kereytoos: |
یا میتونه همشون تو یک سال گذشته یه اتفاق مشترکی براشون افتاده باشه |
|
[22-06, 21:23] lighting: |
شروع کرده به انجام دادن قتل |
|
[22-06, 21:23] lighting: |
و به خاطر این همه سال خدمت دچار حملات روحی شده و زندگی خودش رو هم در این راه از دست داده |
|
[22-06, 21:22] lighting: |
یا میشه اینجور بیان کرد که چون کاراگاه در حال بازنشته شدن هست |
|
[22-06, 21:22] lighting: |
یا کمتر بوده |
|
[22-06, 21:22] lighting: |
یه وجه مشترکی که تا حالا بیان نشده |
|
[22-06, 21:21] lighting: |
هرکی یه طرز فکر داره |
|
[22-06, 21:21] lighting: |
حالا بچه ها هم باید بیان نظر بدن |
|
[22-06, 21:21] lighting: |
این فرزند ناتنی هم خوب از آب در میاد |
|
[22-06, 21:21] lighting: |
اونو که به شوخی گفت
|
|
[22-06, 21:21] Red ReaPeR: |
خیلی کلی هست خب
|
|
[22-06, 21:20] lighting: |
|
|
[22-06, 21:20] Red ReaPeR: |
اصن قصد دخالت ندارما اما اگه می خواید وجه مشترک باشه شاید یه دانشگاه یا بسکتبال وجه خوبی نمی تونه باشه؟
|
|
[22-06, 21:20] lighting: |
انگیزه خوبی هم برای قتل داره
|
|
[22-06, 21:20] lighting: |
حسین رو هم می تونیم یکی از این فرزند ها بزاریم |
|
[22-06, 21:20] kereytoos: |
بفرما سما جان |
|
[22-06, 21:20] lighting: |
بگو
|
|
[22-06, 21:19] lighting: |
همشون فرزند های ناتنی شون رو مورد ازار و اذیت قرار می دادن |
|
[22-06, 21:19] Red ReaPeR: |
یه چیز بگم؟
|
lighting
Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
|
[22-06, 21:31] lighting: |
اوکی |
|
[22-06, 21:31] deutsch: |
کسایی که در زمیه کاری که حسین کار میکنه اوناهم کار میکنن |
|
[22-06, 21:31] lighting: |
شخصیتی پست در عین حال پلیسی محبوب |
|
[22-06, 21:31] kereytoos: |
محمد به هر نتیجه ای رسیدید بزار تو تاپیک تا همه بدونن موضوع چیه |
|
[22-06, 21:30] lighting: |
اخری خیلی خوبه |
|
[22-06, 21:30] deutsch: |
کسانی که از یک بچه کوچیک سر یک چارراه گل میخرن |
|
[22-06, 21:30] lighting: |
|
|
[22-06, 21:30] kereytoos: |
خب اینجوری خودمون سرویس میشیم تا بتونیم همچین لیست ابجدی درست کنیم که اسم حسین سورنا هم از توش در بیاد |
|
[22-06, 21:29] deutsch: |
در یک ایستگاه خاص مترو |
|
[22-06, 21:29] deutsch: |
اخرین مسافر پیاده شده از یک واگن خاص مترو |
|
[22-06, 21:29] lighting: |
|
|
[22-06, 21:28] deutsch: |
میتونه اسم هارو بر اساس زبان ابجد از روی راهنمای تلفن به ترتیب عدد کم به زیاد مرتب کنه |
|
[22-06, 21:27] deutsch: |
ok |
|
[22-06, 21:26] lighting: |
|
|
[22-06, 21:26] lighting: |
واسه یه قاتل سریالی انگیزه پیدا کن |
|
[22-06, 21:25] kereytoos: |
سلام حامدو |
|
[22-06, 21:25] lighting: |
سلام بیا حامد تو تجربه داری
|
|
[22-06, 21:25] deutsch: |
سلام چه خبره؟ |
|
[22-06, 21:25] lighting: |
یا اصلا میشه مقتول ها کاملا رندم باشن وقاتل با هربار کشتن و گذاشتن علامت هایی خاص هدف خودش رو دنبال کنه |
|
[22-06, 21:24] lighting: |
و به خاطر این داره مرتکب قتل میشه
|
|
[22-06, 21:23] lighting: |
میشه داستان رو ترسناک کرد و کاراگاه رو جن زده کرد |
|
[22-06, 21:23] kereytoos: |
یا میتونه همشون تو یک سال گذشته یه اتفاق مشترکی براشون افتاده باشه |
|
[22-06, 21:23] lighting: |
شروع کرده به انجام دادن قتل |
|
[22-06, 21:23] lighting: |
و به خاطر این همه سال خدمت دچار حملات روحی شده و زندگی خودش رو هم در این راه از دست داده |
lighting
Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
|
[22-06, 21:39] lighting: |
نوش جان |
|
[22-06, 21:39] lighting: |
برو شام |
|
[22-06, 21:39] lighting: |
اوکی |
|
[22-06, 21:38] deutsch: |
من برم شام |
|
[22-06, 21:38] deutsch: |
در برابر یک نوع جنایت کلاسیک و خارج از تکنولوژی |
|
[22-06, 21:38] deutsch: |
تست توانایی نسل بعد کاراگاهان |
|
[22-06, 21:38] deutsch: |
نه |
|
[22-06, 21:37] deutsch: |
نه اثبات بهتر بودن |
|
[22-06, 21:37] lighting: |
در نیروی پلیس |
|
[22-06, 21:37] deutsch: |
خیلی هم غیر منطقیه |
|
[22-06, 21:37] lighting: |
و اثبات کنه که من بهترین بودم |
|
[22-06, 21:37] deutsch: |
بزار همه از دهن خودش بشنون |
|
[22-06, 21:37] deutsch: |
بزار تا وقتی گیر میفته کسی اینو نفهمه |
|
[22-06, 21:37] deutsch: |
انگیزش بزار به چالش کشیدن پلیس و همکاراش باشه |
|
[22-06, 21:36] lighting: |
می خوایم یه انگیزه تازه بزاریم |
|
[22-06, 21:36] lighting: |
نه دیگه این انگیزه خوب نیست و خیلی تکراری شده |
|
[22-06, 21:35] lighting: |
خب اینجوری یه جوری برای کاره خودش توجیح داره |
|
[22-06, 21:35] deutsch: |
میتونه انگیزش یک جور کمک به جامعه و پاکسازی جامعه باشه |
|
[22-06, 21:35] deutsch: |
و پروندشون به کلانتری خودشون ارجا داده میشه برا تحقیق |
|
[22-06, 21:34] deutsch: |
که اولین جرمشون رو انجام دادن |
|
[22-06, 21:34] deutsch: |
کاراگاهت میتونه آدم هایی رو بکشه |
|
[22-06, 21:34] lighting: |
باید خود قاتل تو قتل هاش به این نکته اشاره کنه |
|
[22-06, 21:34] deutsch: |
ببین |
|
[22-06, 21:33] lighting: |
از بچه گل فروش خیلی خوبه ولی خیلی وسعت داره |
|
[22-06, 21:31] lighting: |
اوکی |
|
[22-06, 21:31] deutsch: |
کسایی که در زمیه کاری که حسین کار میکنه اوناهم کار میکنن |
|
[22-06, 21:31] lighting: |
شخصیتی پست در عین حال پلیسی محبوب |
imelia
کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم
ای خدا حامد از دست تو من چی کار کنم آخه؟
منو همون ایملیا صدا کنید راحت ترم
راستی من خبرنگارم میتونم باشم اصن هر چی که شما بخواید ولی اگه تونستید یه کاری کنید تو داستان من یه فداکاری چیزی کنم ولی فکر نکنید من شخصیت مثبت هستما بنده میتونم قاتلم باشم ! که با فداکاری همه گمراه میشن بعد حسین مضنون میشه و بعد یه مدت حسین میفته زندان ( بعد اینکه از بیمارستان در اومد) ولی در حالی که تو زندانه یه قتل دیگه اتفاق میافته که این قتل هیچ شباهتی به قتل های دیگه نداره...
ای خدا حامد از دست تو من چی کار کنم آخه؟
منو همون ایملیا صدا کنید راحت ترم
راستی من خبرنگارم میتونم باشم اصن هر چی که شما بخواید ولی اگه تونستید یه کاری کنید تو داستان من یه فداکاری چیزی کنم ولی فکر نکنید من شخصیت مثبت هستما بنده میتونم قاتلم باشم ! که با فداکاری همه گمراه میشن بعد حسین مضنون میشه و بعد یه مدت حسین میفته زندان ( بعد اینکه از بیمارستان در اومد) ولی در حالی که تو زندانه یه قتل دیگه اتفاق میافته که این قتل هیچ شباهتی به قتل های دیگه نداره...