داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

  • شروع کننده موضوع kereytoos
  • تاریخ شروع
KaShKoOl

KaShKoOl

یه مرد تنها و خسته
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

دوستان اگه احساس کردید شروع داستان ویرایش میخواد لطفا ویرایش کنید
..........................................................................
به نام خدا

هوا تاریک و آسمون سرخ بود. آرام آرام دانه های برف به روی زمین میریخت.
خیابون تاریک و خالی از هرگونه حیاتی، انگار که نسل انسانها از روی زمین منقرض شده !
سرما کم کم شدت میگرفت و اثر هرگونه حیاتی را محو میکرد!
سایه ای در انتهای خیابان کم کم نمایان میشد (حسین سورنا)!
سایه ای بلند و کاملا کشیده! با بدنی نحیف!
با کلاهی بر روی سر و چتری بسته در دست!
بارونی بلندش چنان هیبتی بهش بخشیده بود که گویا از جهانی دیگر برگشته است!
بی احساس از بارش برف و بوران! چنان با اقتدار راه میرود که گویی در میان انبوهی طرفدار مشغول خودنمایی است.
در چهره خشک و بی روحش انگار زندگی مرده است.
بی حس و بی اعتنا در مقابل سرما! بی حس از برخورد دانه های برف با گونه ها و بینی کشیده و درازش!
ولی با شوقی در دلش برای رسیدن به خانه!
شاید همین شوق و ذوقش است که همه ی حس ها را از او گرفته است و حتی اجازه ی باز کردن چتر را هم بهش نمیدهد!
همینطور که آرام آرام به سمت خانه میرفت ناگهان شخصی که با عجله از پشت سر به او نزدیک میشد با شدت با او برخورد کرد و بی اعتنا از او گذشت!
اول به این فکر افتاد که داد بزند و پرخاش کند
ولی پشیمان شد!
الان وقت دعوا کردن نیست!
چیز بهتری در خانه منتظر است!
خواست شروع به حرکت کند که متوجه شد دیگر پاهایش جان ندارد!
به سختی پاهای لرزانش را میتوانست تکان بدهد!
آرام آرام سوزش ملایمی را در پشتش احساس کرد!
برای لحظه ای چشمانش را بست تا نفسی تازه کند،
با خودش فکر کرد که چه لحظه ی زیبایی!
تنها عشق زندگیش که سال ها در انتظارش بوده است و حالا به دستش آورده است در خانه منتظرش است!
ذوق فراوانی در دلش فوران میکرد و دست از پا نمیشناخت.
لبخند زیبایی بر روی لبانش نقش بست.
ناگهان احساس کرد صورتش خیس شده است، آرام پلکهایش را باز کرد.
ولی تنها چیزی که میتوانست ببیند سنگ فرش خیابان و برفی بود که روی زمین نشسته بود و حالا صورتش بر روی آن است!
اما چرا برف سرخ شده است!
آرام دست بر روی زمین کشید ، دستش را که بالا آورد تعجب در تمام وجودش موج می زد!
دست هایش کاملا خونی بود!
دیگر نمیتوانست چیزی احساس کند، ضربانش کند شده بود!
ولی تمام فکرش پیش تنها عشق زندگیش بود که در خانه همچنان به انتظارش نشسته بود! گویی او این صحنه را جلوی چشمان خود می دید
داشت چشمانش را میبست که چهره ی عشقش را بیشتر تجسم کند که یک لحظه نوری چشمک زن در مقابلش احساس کرد!
یک لحظه احساس خستگی وجودش را گرفت، چشمانش را بست تا کمی استراحت کند و آرام به خوابی شیرین فرو رفت.
تغییرات جزئی دادم
 
MagicalBOY

MagicalBOY

پدر جد تالار !
مدیر بازنشسته
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

واسه منم اون وسطا یه نقش جور کنین
به نقش معتاده زیر پلم راضیم :دی
 
Sorena

Sorena

GaLaxY SolDier
کاربر تالار
کاربر فعال
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

واسه منم اون وسطا یه نقش جور کنین
به نقش معتاده زیر پلم راضیم :دی


به نظرم یه خواننده زیر زمینی که شاهده یه ماجرایی هست و قاتل می افته دنبالش بهت بیاد
 
MagicalBOY

MagicalBOY

پدر جد تالار !
مدیر بازنشسته
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم (چکنویس)

هوی خواننده زیر زمینی عمته درست صحبت کن:دی همون معتاد خوبه :پی
ولی نه جدا نقش یه دیجی تو یه پارتی یا دیسکو که شب قبلش اونی که چاقو زده در رفته تو اون دیسکو بوده...بعد از من میخواین اطلاعاتی در موردش بدم... چطوره؟؟
 
آخرین ویرایش:
lighting

lighting

Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

عزیزم نوع نوشتت که یه پلیس داره غر میزنه و به کارش میپردازه خوبه، ولی چنتا مشکل اصلی داره!
1. من تو مقدمه ی داستان گفتم که برف و بوران شدیدیه و هیچ کسی توی خیابونا نیست! ولی شخصیته پلیسه تو تو ترافیک گیر کرد!!! این تناقضه!
2. پلیس دنبال جای پارک نمیگرده، تا جایی که میتونه به صحنه نزدیک میشه!
3. من گفتم وقتی داشت چشماشو میبست یه چراغ چشمک زن دید که منظور همون چراغ گردونه ماشین پلیس بود، پس تا پلیس بهش برسه یهو جمعیتی پیدا نمیشه که بخواد دور حسین جمع بشه

دوستان خواهشن خوب به همه چیز دقت کنید که به تناقض نخوریم

درسته ولی اون پلیس گشت هست و چون قتل تو پارک یا خیابون بوده طبیعی که مردم کم کم جمع بشن و وقتی که کاراگاه میرسه از زمان قتل گذشته
حامد در مورد اسم های تصمیم بگیریم چون بدون اسم اصلا نمیشه کار رو پیش برد:|
الان کاراگاه زن وقتی به صحنه جنایت میرسه رئیس پلیس هم اونجاست و رئیس پلیس می گه که تو این پرونده تو باید زیر دست کاراگاه مرد کار کنی حالا اینجا دو تا حق انتخاب داریم که این دو کارگاه همدیگر رو می شناختن قبلا و یا تازه با هم اشنا بشن
که اگه اشنا بودن میشه یه فلش بک زدن به عقب و داستان این دو کاراگاه رو هم بازگو کرد(البته بهتره این کار به مرور انجام بشه)
اگرم اشنا نبودن که باهم شروع به کار می کنن و حتما باید بینشون اختلاف نظر باشه و همدیگر رو قبول نداشته باشن
 
imelia

imelia

کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

عزیزم نوع نوشتت که یه پلیس داره غر میزنه و به کارش میپردازه خوبه، ولی چنتا مشکل اصلی داره!
1. من تو مقدمه ی داستان گفتم که برف و بوران شدیدیه و هیچ کسی توی خیابونا نیست! ولی شخصیته پلیسه تو تو ترافیک گیر کرد!!! این تناقضه!
2. پلیس دنبال جای پارک نمیگرده، تا جایی که میتونه به صحنه نزدیک میشه!
3. من گفتم وقتی داشت چشماشو میبست یه چراغ چشمک زن دید که منظور همون چراغ گردونه ماشین پلیس بود، پس تا پلیس بهش برسه یهو جمعیتی پیدا نمیشه که بخواد دور حسین جمع بشه

دوستان خواهشن خوب به همه چیز دقت کنید که به تناقض نخوریم
خوب تو راه شلوغ بود نه تو اون خیابونی که حسین مرد بعدشم تو راه خونه من تا جایی که حسین رو کشتن فاصله بود دیگه در ضمن من اون پلیسی که اول میرسه نیستم چون من شیفتم تموم شده بود ولی به خاطر کمبود نیرو منو وسط شام دنبال ماموریت میفرسن و تا من میرسم مردمم به خاطر صروصدای پلیس های قبلی میرزن تو خیابونی که حسین مرده و آمبولانس و ماشین پلیسم هست و ماشین کارگاه و خبرنگار که جای خود دارد واسه همین اونجایی که قتل اتاق افتاده شلوغه و اون چراغ راهنمایی هم وسط راه خونه من تا محل قتل بوده خب حالا بازم اعتراضی هست؟
تروخدا یکم فکر کنید و اون تخیل خودتونو به کار بیاندازین
ممنون ازlighting
 
آخرین ویرایش:
imelia

imelia

کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

یه سوال دارم اون کاراگاه زن که lighting ازش حرف زد منم؟
 
lighting

lighting

Light Of GuidancE
کاربر ماندگار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

یه سوال دارم اون کاراگاه زن که lighting ازش حرف زد منم؟

پ ن پ:دی
واسه خودت یه اسم خوب انتخاب کن
کارگاه مرد رو هم سریعتر انتخاب کنید
یه نفر رئیس پلیس باید بشه(من نظرم رو ممد نودجه هست:دی)
 
imelia

imelia

کاربر تالار
کاربر تالار
پاسخ : داستان بلند با شخصیتهای اعضای فروم

اسمم رویا هست
راستی اسم واقعیم این نیست محض اطلاع گفتم

((جناب رییس(احترام پلیسی) آماده انجام وظیفه هستم))

راستی ترتیب درجه های پلیسی رو گذاشتم گفتم شاید به دردتون بخوره:
درجههای ارتش جمهوری اسلامی ایران[ویرایش]

درجههای نیروی زمینی ارتش[ویرایش]

[TH="colspan: 12"]درجههای امیران و افسران نیروی زمینی[/TH] [TH]ارتشبد[/TH] [TH]سپهبد[/TH] [TH]سرلشکر[/TH] [TH]سرتیپ[/TH] [TH]سرتیپ دوم[/TH] [TH]سرهنگ[/TH] [TH]سرهنگ دوم[/TH] [TH]سرگرد[/TH] [TH]سروان[/TH] [TH]ستوان یکم[/TH] [TH]ستوان دوم[/TH] [TH]ستوان سوم[/TH]

[TH="colspan: 12"]درجههای درجهداران و سربازان نیروی زمینی[/TH] [TH]استوار یکم[/TH] [TH]استوار دوم[/TH] [TH]گروهبان یکم[/TH] [TH]گروهبان دوم[/TH] [TH]گروهبان سوم[/TH] [TH]سرجوخه[/TH] [TH]سرباز یکم[/TH] [TH]سرباز دوم[/TH] [TH]سرباز[/TH]

درجههای نیروی هوایی ارتش[ویرایش]

[TH="colspan: 12"]درجههای امیران و افسران نیروی هوایی[/TH] [TH]ارتشبد[/TH] [TH]سپهبد[/TH] [TH]سرلشکر[/TH] [TH]سرتیپ[/TH] [TH]سرتیپ دوم[/TH] [TH]سرهنگ[/TH] [TH]سرهنگ دوم[/TH] [TH]سرگرد[/TH] [TH]سروان[/TH] [TH]ستوان یکم[/TH] [TH]ستوان دوم[/TH] [TH]ستوان سوم[/TH]

[TH="colspan: 12"]درجههای درجهداران و سربازان نیروی هوایی[/TH] [TH]استوار یکم[/TH] [TH]استوار دوم[/TH] [TH]گروهبان یکم[/TH] [TH]گروهبان دوم[/TH] [TH]گروهبان سوم[/TH] [TH]سرجوخه[/TH] [TH]سرباز یکم[/TH] [TH]سرباز دوم[/TH] [TH]سرباز[/TH]

درجههای نیروی دریایی ارتش[ویرایش]

[TH="colspan: 5"]درجههای امیران نیروی دریایی[/TH] [TH]دریابد[/TH] [TH]دریاسالار[/TH] [TH]دریابان[/TH] [TH]دریادار[/TH] [TH]دریادار دوم[/TH]

[TH="colspan: 7"]درجههای افسران نیروی دریایی[/TH] [TH]ناخدا یکم[/TH] [TH]ناخدا دوم[/TH] [TH]ناخدا سوم[/TH] [TH]ناوسروان[/TH] [TH]ناوبان یکم[/TH] [TH]ناوبان دوم[/TH] [TH]ناوبان سوم[/TH]

[TH="colspan: 12"]درجههای درجهداران و سربازان نیروی دریایی[/TH] [TH]ناواستوار یکم[/TH] [TH]ناواستوار دوم[/TH] [TH]مهناوی یکم[/TH] [TH]مهناوی دوم[/TH] [TH]مهناوی سوم[/TH] [TH]سرناوی[/TH] [TH]ناوی یکم[/TH] [TH]ناوی دوم[/TH] [TH]ناوی[/TH]
 
آخرین ویرایش:
متن زیبا برای فرزند پسر - متن زیبا برای فرزند دختر - متن ادبی درباره برادر - کابل شارژر سامسونگ- خرید قاب گوشی- جواب آمیرزا- اسکرین شات سامسونگ - فلش کردن گوشی - اروس دیجیتال - قاب گوشی A54 - قاب گوشی s23 ultra -
بالا